ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری
وز روی تو در عالم هر روی به دیواری
هر ذره ز خورشیدت گویای اناالحقی
هر گوشه چو منصوری آویخته بر داری
این طرفه که از یک خم هر یک ز میی مستند
این طرفه که از یک گل در هر قدمی خاری
هر شاخ همیگوید من مست شدم دستی
هر عقل همیگوید من خیره شدم باری
گل از سر مشتاقی بدریده گریبانی
عشق از سر بیخویشی انداخته دستاری
از عقل گروهی مست بیعقل گروهی مست
جز عاقل و لایعقل قومی دگرند آری
ماییم چو کوه طور مست از قدح موسی
بیزحمت فرعونی بیغصه اغیاری
ماییم چو می جوشان در خم خراباتی
گرچه سر خم بسته است از کهگل پنداری
از جوشش می کهگل شد بر سر خم رقصان
والله که از این خوشتر نبود به جهان کاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات ناشی از عشق و مستی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از طبیعت، مانند گل و خورشید، به زیبایی عشق اشاره میکند و نشان میدهد که عشق و مستی میتواند انسان را از خود بیخود کند. او به تضاد عقل و عشق پرداخته و بیان میکند که در عشق، عقل گاهی ناکام میماند. به طور کلی، شعر حس غنای تجربههای عاشقانه و شادی ناشی از آن را با زبانی زیبا و تشبیهات هنرمندانه منتقل میکند.
هوش مصنوعی: ای مشتریان در بازار تو، با پوششهای مختلف و بیشماری از تزویر حضور دارند و از زیبایی و جذابیت تو در دنیا، مانند دیواری که هرکس را از یکدیگر جدا میکند، استفاده میکنند.
هوش مصنوعی: هر ذره از نور خورشید تو حقیقتی را بیان میکند و هر گوشهای مثل منصور، که به دار آویخته شده، در حال نشان دادن حضور توست.
هوش مصنوعی: عجب که از یک بطری شراب، هر فردی مست میشود و عجب که از یک گل، در هر قدم، خار در میآید.
هوش مصنوعی: هر شاخهای میگوید که من تحت تأثیر قرار گرفتهام و هر عقل و منطقی میگوید که من دچار حیرت و سردرگمی شدهام.
هوش مصنوعی: گل به خاطر عشق و شوقی که دارد، از دستان کسی که آن را در آغوش گرفته، رها شده است. در عین حال، عشق این فرد باعث شده که او وقار خود را از دست بدهد و به شکلی غیرمعمول عمل کند.
هوش مصنوعی: برخی افراد به دلیل عدم درک صحیح، بیعقل و مست از احساسات خود هستند. در میان آنها، فقط عاقلانی وجود دارند که به دور از احساسیات ابراز وجود میکنند و دستهای دیگر از افراد هم هستند که نه عاقلاند و نه به لحاظ عقلانی درک درستی دارند.
هوش مصنوعی: ما مانند کوه طور هستیم که از شراب موسی مست شدهایم، بدون زحمتی مانند فرعون زندگی میکنیم و از فریبها و نیرنگها بیخبر و بیدردسر هستیم.
هوش مصنوعی: ما مانند شرابی هستیم که در یک ظروف خراب در حال جوشیدن است. هرچند دهانه این ظرف بسته است، اما با کمی تخیل میتوانیم بفهمیم که درون آن چه خبر است.
هوش مصنوعی: از جریان می درون ظرفی که به شکل خم درآمده و در حال رقص است، بهخدا بگویم که هیچ چیز در دنیا بهتر از این تجربه نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری
تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری
گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر
صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری
بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر
[...]
ای جُسته جفاکاری جَسته ز وفاداری
بنمای وفاداری بگذار جفاکاری
آشفتهام از عشقت بیهوده چرا شیبی
آزردهام از هجرت بیهوده چه آزاری
سیماست مرا در جسم از حسرت و غم خوردن
[...]
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری
خواهند به نور از وی اجرام فلک یاری
فرخنده (منوچهر) آن کش دهر برد فرمان
دارد صفت یزدان در قصد نکوکاری
بدخواه ورا خویشی با محنت و درویشی
[...]
ترسا بچهای شنگی زین نادره دلداری
زین خوش نمکی شوخی، زین طرفه جگرخواری
از پستهٔ خندانش هرجا که شکر ریزی
در چاه زنخدانش هر جا که نگونساری
از هر سخن تلخش ره یافته بی دینی
[...]
افتاد دل و جانم در فتنه طراری
سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری
آید سوی بیخوابی خواهد ز درش آبی
آب چه که میخواهد تا درفکند ناری
گوید که به اجرت ده این خانه مرا چندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.