گنجور

 
مولانا

ای زیان و ای زیان و ای زیان

هوشیاری در میان مستیان

گر بیاید هوشیاری راه نیست

ور بیاید مست گیر اندرکشان

گر خماری باده خواهی اندرآ

نان پرستی رو که این جا نیست نان

آنک او نان را بت خود کرده است

کی درآید در میان این بتان

ور درآید چادر اندر رو کشند

تا نبیند رویشان آن قلتبان

سیمبر خواهیم و زیبا همچو خویش

سیم نستانیم پیدا و نهان

آنک او خوبی به سیم و زر فروخت

روسپی باشد نه حوران جنان

تا نگردی پاک دل چون جبرئیل

گرچه گنجی درنگنجی در جهان

چشم خود را شسته عارف بیست سال

مشک مشک آورده از اشک روان

معتمد شو تا درآیی در حرم

اولا بربند از گفتن دهان

شمس تبریزی گشاید راه شرق

چون شوی بسته دهان و رازدان

 
 
 
غزل شمارهٔ ۲۰۲۲ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

یخچه می‌بارید از ابر سیاه

چون ستاره بر زمین از آسمان

چون بگردد پای او از پای دار

آشکوخیده بماند همچنان

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
فرخی سیستانی

عید فرخ باد بر شاه جهان

جاودانه شادمان و کامران

نعمتش پیوسته و عمرش دراز

دولتش پاینده و بختش جوان

سال و مه لشکرکش و لشکر شکن

[...]

قطران تبریزی

ای مرا دیدار تو جان و جهان

بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان

ای جهان جان چه شادی باشدم

چون نباشی با من ای جان جهان

ای بسان حور و آئین پری

[...]

مسعود سعد سلمان

ای آفتاب حسن تو را آفتاب

سجده برد همچو من از آسمان

خردی تو و بزرگ تو را پایگاه

سال تو اندک و تو بسیار دان

چو آفتاب خردی در چشم خلق

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
انوری

روی بخت خواجه خرم همچو گل

باد تا هر سال گل آرد جهان

بسته دولت عهد با دورانش باد

تا بود پیوسته با دوران زمان

باد حاجت خرمی را با دلش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه