گنجور

 
فیض کاشانی

چون تو نبوده دلبری در هیچ بومی و بری

در هیچ بومی و بری چون تو نبوده دلبری

چشمی ندیده گوهری مانند تو در هر دو کون

مانند تو در هر کون چشمی ندیده گوهری

هر جامه نیک اختری از مهر رویت مستنیز

از مهر رویت مستنیز هر جا مهی نیک اختری

هر سروری هر مهتری رام و اسیر و بنده‌ات

رام و اسیر و بنده‌ات هر سروری هر مهتری

سوزیده هر بال و پری در آتش سودای تو

در آتش سودای تو سوزیده هر بال و پری

گم گشته هر جا رهبری در راه بی پایان تو

در راه بی‌پایان تو گم گشته هرجا رهبری

از باغ وصل تو بری کی فیض را روزی شود

کی فیض را روزی شود از باغ وصل تو بری