بکوش ایجان خدا را بنده باشی
برین در همچو خاک افکنده باشی
جهان ظلمت فنا آب حیاتست
بنوش این آب تا پاینده باشی
بجد و جهد میجو تا بیابی
اگر جوینده یابنده باشی
نتابد بر دلت نور هدایت
تو تا از کبر و کین آکنده باشی
ترا رسم خداوندی نزیبد
بزیب بندگی زیبنده باشی
نشاید بندگی با خود پرستی
ز خود تا نگذری کی بنده باشی
ز دیده اشک می افشان و میسوز
که تا چون شمع افروزنده باشی
بدلسوزی و سربازی و خنده
توانی شمع سان پاینده باشی
بآب معرفت گر پروری جان
بمیرد هر دلی تو زنده باشی
ندارد قیمتی جز زنده عشق
بعشق ارزنده ارزنده باشی
هم اینجا در بهشت جاودانی
اگر دلرا ز دنیا کنده باشی
ززیب این جهان گر بر کنی دل
بزیب آنجهان زیبنده باشی
در اینجا گر بحال خود بگرئی
در آنجا در خوشی و خنده باشی
جهانرا جان توانی شد بدانش
چرا از جاهلی خربنده باشی
توانی خواجهٔ کونین گردید
اگر ای فیض حق را بنده باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظامی هان و هان تا زنده باشی
چنان خواهم چنان کافکنده باشی
به چیزی دونِ حق گر زنده باشی
بقطع آن چیز را تو بنده باشی
گر این سلطان ما را بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
وگر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و فرخنده باشی
وگر چرخ و زمین از هم بدرد
[...]
به خوبی همچو مه تابنده باشی
به ملک دلبری پاینده باشی
من درویش را کشتی به غمزه
کرم کردی، الهی زنده باشی
جفا کم کن که فردا روز محشر
[...]
الهی تا ابد فرخنده باشی
برای من همیشه زنده باشی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.