شکر تو چسان کنم که شاید
از جز تو ثنای تو نیاید
گر هم نکنم ثنا چه گویم
نطقم بچه کار دیگر آید
آن لب که ثنای تو نگوید
آخر بچه خوشدلی گشاید
آندست که دامنت نگیرد
از بهر چه زاستین برآید
آن پای که در رهت نپوید
سر که رود و بر که آید
آن سر که هوای تو ندارد
بر تن بکدام امید باید
آندل که درو محبتت نیست
در سینه چو نغمه میسراید
آن جان که ز تو نشان ندارد
حقا که بجای تن نشاید
آن دیده که دیده روی خوبت
بر غیر چگونه میگشاید
آن گوش که نام تو شنیده
چون حرف دگر در آن درآید
از فیض تو پای تا سر فیض
هر لحظه محبتی فزاید
آنم که سراسر وجودم
پیوسته بحمد تو سراید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدر اجل قوام دولت
در صدر به جز تو کس نیاید
گیتی چو تو پر هنر نبیند
گردون چو تو نامور نزاید
حاشا که زیان مال هرگز
[...]
جاییست نشسته چاکر تو
جایی که درو طرب افزاید
با مطربهای چو ماه تابان
چنگی تر و خوش همی سراید
اسباب نشاط جمله داریم
[...]
باد سحری طرب فزاید
غم از دل غمکشان زداید
بادی که به صبحدم برآید
بی باده مرا طرب فزاید
دل در بر من بدو شتابد
[...]
توفیق تو گر نه ره نماید
این عقده به عقل کی گشاید
آن کس که به بندگیت آید
با او تو چنین کنی نشاید
ای روی تو خوب و خوی تو خوش
چون تو گهری فلک نزاید
روی تو و خوی تو لطیفست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.