گنجور

 
مولانا

چند اندر میان غوغایی

خوی کن پاره پاره تنهایی

خلوتی را لطیف سوداییست

رو بپرسش که در چه سودایی

خلوت آن است در پناه کسی

خوش بخسپی و خوش بیاسایی

زیر سایه درخت بخت آور

زود منزل کنی فرود آیی

ور تو خواهی که بخت بگشاید

زیر هر سایه رخت نگشایی

سوی انبان ما و من نروی

گرچه او گویدت که از مایی

رو به خود آر هر کجا باشی

روسیاه‌ست مرد هرجایی

خود تو چیست بیخودی زان کس

که از او در چنین تماشایی

چون رسیدی به شه صلاح الدین

گر فسادی سوی صلاح آیی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

این دو شغل برید و عرض به تو

یافته خرمی و زیبایی

روی این را همه بیفروزی

صدر آن را همه بیارایی

چون پدید آمدی تو بر هر کس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
عمعق بخاری

چند پویی به گرد عالم چند؟

چند کوبی طریق پویایی؟

تا کی از بهر قوت و شهوت نفس

همچو کاسانه می‌نیاسایی؟

وطواط

خسروا، از کمال دانایی

روی دولت همی بیارایی

گاه مال زمین همی ‌بخشی

گاه فرق فلک همی سایی

حرب جویان نهان شوند از بیم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
انوری

این همه چابکیّ و زیبایی

این چنین از کجا همی‌آیی

چون مه چارده به نیکویی

چون بت آزری به زیبایی

مه نخوانم تو را معاذالله

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه