بگردان شراب ای صنم بیدرنگ
که بزمست و چنگ و ترنگاترنگ
ولی بزم روحست و ساقی غیب
ببویید بوی و نبینید رنگ
تو صحرای دل بین در آن قطره خون
زهی دشت بیحد در آن کنج تنگ
در آن بزم قدسند ابدال مست
نه قدسی که افتد به دست فرنگ
چه افرنگ عقلی که بود اصل دین
چو حلقهست بر در در آن کوی و دنگ
ز خشکیست این عقل و دریاست آن
بمانده است بیرون ز بیم نهنگ
بده می گزافه به مستان حق
که نی عربده بینی آن جا نه جنگ
یکی جام بنمودشان در الست
که از جام خورشید دارند ننگ
تو گویی که بیدست و شیشه که دید
شراب دلارام و بَگْنی و بنگ
ببین نیم شب خلق را جمله مست
ز سغراق خواب و ز ساقی زنگ
قطار شتر بین که گشتند مست
ندانند افسار از پالهنگ
خمش کن که اغلب همه باخودند
همه شهر لنگند تو هم بلنگ
ره سیرت شمس تبریز گیر
به جرات چو شیر و به حمله پلنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بزم و شادی میگوید و درخواست میکند که شراب بیاورند تا از سرور و خوشحالی لذت ببرند. او به دنیای معنوی اشاره میکند و میگوید که حالتی روحانی در این بزم وجود دارد. شاعر به دل و احساسات عمیق اشاره میکند و میگوید که در این بزم، افرادی مست شدهاند و در حالت بیخبری به سر میبرند. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که عقل مادی نمیتواند به عمق این بزم دست یابد و تنها حالتی روحانی میتواند انسان را به درک حقیقی هدایت کند. در نهایت، شاعر به جستجوی معنای عمیق زندگی و سیرت شمس تبریز میپردازد و خواهان شجاعت و قدرت در این مسیر است.
هوش مصنوعی: ای معشوق، بدون تاخیر شراب را بچرخان؛ چون وقت جشن و شادی و موسیقی است.
هوش مصنوعی: این بزم، محفل روحانی و معنوی است و ساقی مظهر اسرار غیبیست؛ شما میتوانید عطر و بوی این فضا را حس کنید اما رنگ و شکل آن را نمیبینید.
هوش مصنوعی: دل مانند صحرایی وسیع است و در آن یک قطره خون به مانند دشت بزرگی است که در یک گوشه کوچک و تنگ قرار دارد.
هوش مصنوعی: در آن مهمانی مقدس، ابدالها در حالت مستی به سر میبرند، نه آن فرشتههایی که تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: چه خردی در غرب، که دین را به شکل زنجیری در میآورد، مانند حلقهای که بر درگاهی قرار گرفته و نمیتواند به درون راه یابد.
هوش مصنوعی: این عقل مانند خشکی است و آن دریای عاطفه و احساسات است؛ اما از ترس خطرات، مانده است بیرون و به عمق احساسات و عواطف ورود نکرده است.
هوش مصنوعی: به مستان مشروب فراوانی بده، زیرا که در آن مکان، درگیری و جنجالی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آنها جامی را در عالم پیش از خلق به نمایش گذاشتند که از نور خورشید پر شده و از آن شرم دارند.
هوش مصنوعی: انگار تو بیدست و بیسلاحی، اما شیشهای که در آن شراب دلانگیز وجود دارد را میبینی و شروع به نوشیدن میکنی.
هوش مصنوعی: در نیمه شب، همهی مردم در خواب عمیق و بیخبر از دنیا به سر میبرند، گویی که تحت تأثیر میباشند و از شربت آبنوشی که ساقی به آنان داده، غافلاند.
هوش مصنوعی: شتران مست و سرخوش در حال حرکت هستند و نمیدانند که افسارشان از کجا میآید و کنترلشان چگونه است. این نشاندهندهی بیخبری آنها از وضعیتشان است.
هوش مصنوعی: سکوت کن زیرا اکثر مردم در افکار خود غرقند و همه از نظر روحی ناآرام هستند، تو هم به این بیقراری دامن نزن.
هوش مصنوعی: به طرز شجاعانه و قوی مانند شیر، در مسیر سیر و سلوک شمس تبریز حرکت کن و با پشتکار و قدرت مانند پلنگ به جلو برو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می لعل پیش آر و پیش من آی
به یک دست جام و به یک دست چنگ
از آن می مرا ده، که از عکس او
چو یاقوت گردد به فرسنگ سنگ
بپوشید تن را به چرم پلنگ
که جوشن نبود و نه آیین جنگ
همانگه سپاه اندر آمد بجنگ
سپه همچو دریا و دریا چو گنگ
یکی گوهری بود پر نام و ننگ
یکی گلبنی بود پر بوی و رنگ
چو بر روی میدان پیروزه رنگ
دو جنگی سوار این ز روم آن ز زنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.