طفیل نور امامند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
بکوش خواجه و خالی مباش از غم او
که بنده را نخرد کس به عیب پرهنری
بیا و جنت طوبی بخر به مهر امام
در این معامله غافل مشو که حیف خوری
مرا در این ظلمات آنچه رهنمائی کرد
نیاز نیم شبی بود و گریه سحری
ز هجر وصل تو در حیرتم چه کار کنم
نه در برابر چشمی که غائب از نظری
ز من به حضرت مهدی که میبرد پیغام
که در فراق تو آموخت فیض نوحهگری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شعور و محبت نسبت به امام و نور الهی اشاره دارد و از ارادت و محبوبیت آن حضرت سخن میگوید. شاعر تأکید میکند که اگر کسی قابلیت درک و دیدن آن نور را ندارد، نباید در جستجوی وصال باشد، چرا که بدون بصیرت، دست یافتن به آن ممکن نیست. او به اهمیت تلاش برای نزدیک شدن به امام و نداشتن غم اشاره میکند، زیرا هیچ کس به کسی که عیوبش را دارد ارزش نمیدهد. همچنین، از عشق و ارادت خود به امام و تاثیری که در زندگیاش داشته صحبت میکند، و از حالتی از حیرت و عجز در مواجهه با فراق او میگوید. در نهایت، به انتقال پیامی به حضرت مهدی اشاره دارد که نشان دهنده درد و غم فراق است.
هوش مصنوعی: آدمها و فرشتگان از نور امام الهام میگیرند. اگر ارادت و محبت خود را نشان دهی، خوشبختی نصیبت میشود.
هوش مصنوعی: اگر آماده دیدار نیستی، به دنبال وصال نرو، زیرا که جام جم به کسی که بصیرت ندارد، فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سعی کن همیشه از غم و اندوه دوری کنی و دلگرم باش، چرا که هیچکس بندهای را به خاطر نواقص و کاستیهایش نمیخرد.
هوش مصنوعی: بیایید با محبت امام، به خرید باغی زیبا و بهشتی بپردازیم. در این معامله غافل نباشید که ممکن است از دست برود و ضرر کنید.
هوش مصنوعی: در این شبهای تاریک، تنها چیزی که مرا هدایت کرد، نیازی بود که در نیمه شب حس کردم و اشکی که در سحر ریختم.
هوش مصنوعی: در جدایی از تو در تردید و سردرگمی هستم، نمیدانم چه باید بکنم، چون نمیتوانم در برابر چشمی که از دیدن غایب است، قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: من پیامی برای حضرت مهدی میفرستم که در غم نبودنت، هنر نوحهخوانی را آموختهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری
شکنج تو علم پرنیان شوشتری
بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو
بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری
چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای
[...]
ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
توی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش
عفیفه مریم مر پور خویش را پدری
به تو نداد کسی مال و متهم تو بوی
[...]
پریرخی که ز شرمش نهان شدست پری
پری مثال نهان گشت و شد ز مهر بری
عیان بدیده گر او را نبینی آن نه عجب
که گر پریست چنین آمدست رسم پری
گر آبگینه پری را ببیندی بدرست
[...]
بخد و قد تو ای شهره ترک کاشغری
خجل شدند گل سرخ سرو غاتفری
ستاره بارم هر شب ز دیده تا بسحر
چو یادم آید از آن سی ستاره سحری
بدخل شوشتر ارزد سه بوسه از لب تو
[...]
اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.