من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری
سنگین دلی لعلین لبی ایمان فزایی کافری
از جان و دل گوید کسی پیش چنان جانانهای
از سیم و زر گوید کسی پیش چنان سیمین بری
لقمه شدی جمله جهان گر عشق را بودی دهان
دربان شدی جان شهان گر عشق را بودی دری
من میشنیدم نام دل ای جان و دل از تو خجل
ای مانده اندر آب و گل از عشق دلدل چون خری
ای جان بیا گوهر بچین ای دل بیا خوبی ببین
المستغاث ای مسلمین زین آفتی شور و شری
تن خود کی باشد تا بود فرش سواران غمش
سر کیست تا او سر نهد پیش چنان شه سروری
نک نوبهار آمد کز او سرسبز گردد عالمی
چون یار من شیرین دمی چون لعل او حلواگری
هر دم به من گوید رخش داری چو من زیبارخی
هر دم بدو گوید دلم داری چو بنده چاکری
آمد بهار ای دوستان خیزید سوی بوستان
اما بهار من توی من ننگرم در دیگری
اشکوفهها و میوهها دارند غنج و شیوهها
ما در گلستان رخت روییده چون نیلوفری
بلبل چو مطرب دف زنی برگ درختان کف زنی
هر غنچه گوید چون منی باشد خوشی کشی تری
آمد بهار مهربان سرسبز و خوش دامن کشان
تا باغ یابد زینتی تا مرغ یابد شهپری
تا خلق از او حیران شود تا یار من پنهان شود
تا جان ما را جان شود کوری هر کور و کری
آن جا که باشد شاه او بنده شود هر شاه خو
آن جا که باشد ناز او هر دل شود سامندری
مست و خرامان میرود در دل خیال یار من
ماهی شریفی بیحدی شاهی کریمی بافری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری زیبا و عاشقانه است که شاعر از شگفتیها و زیباییهای عشق و دلبر خود سخن میگوید. شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوقی توصیف میکند که همچون گوهر و زیباست. او به تاثیر عشق بر جان و دل انسانها اشاره میکند و از زیبایی بهار، گلها و بلبلان که همگی یادآور ناز و زیبایی معشوق هستند، میگوید. عشق، به عنوان یک تجربه عمیق و شگفتانگیز، سبب میشود تا انسانها از دنیای مادی فراتر رفته و به زیباییهای روحی دست یابند. شاعر در نهایت با دعوت به شادی و نزدیک شدن به زیباییها، عشق را به عنوان نیرویی رهاکننده و پرطراوت معرفی میکند.
هوش مصنوعی: دیشب زیبایی دلبر سنگینی را دیدم که لبهایش همچون لعل است و جذابیتش ایمان را در دلها افزون میکند، اما در عین حال نشانی از کفر دارد.
هوش مصنوعی: آنکه واقعا عاشق و دلسوختهای را میبیند، با تمام وجودش احساساتش را بیان میکند، اما کسی که تنها به مال و ثروت میاندیشد، نمیتواند به زیبایی و عشق حقیقی نزدیک شود و فقط دربارهٔ طلا و نقره سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر عشق را راهی به خود بگشایی، به مانند لقمهای خواهی بود که تمام جهان را در بر میگیرد. عشق تو را به مقام و منزلتی والا میرساند، بگونهای که دروازهبان دلهای بزرگ میشویی و رازهای عظیم را در آغوش میکشی.
هوش مصنوعی: من از نام دل باخبر بودم، ای جان، و تو از عشق خجالتزدهای، همانطور که کسی که در آب و گل مانده باشد، مانند یک الاغ.
هوش مصنوعی: ای جان، بیا و زیباییها را از دامن دنیا بچین؛ ای دل، بیا تا زیباییها را ببینی. ای مسلمانان، در این زمانهی پرآشوب و بلوا، به یاری هم بیایید.
هوش مصنوعی: تن آدمی تا زمانی ارزش دارد که فرش زیر پای سواران را به دوش نکشد. غم او کیست که سرش را به پادشاهی با این عظمت فرو آورد؟
هوش مصنوعی: با arrival بهار، جهانی به سرسبزی و شادابی میرسد. مثل یاری که شیرین و دلپذیر است، مانند لعل که خوش رنگ و زیباست، وجودش گوارای دلهاست.
هوش مصنوعی: هر لحظه به من میگوید که چهرهات زیباست و من نیز به او میگویم که آیا دلم برایت تنگ نشده است، مانند یک بندهی وفادار که همیشه در خدمت است.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است، دوستان، بیایید به باغ برویم. ولی برای من بهار واقعی زمانی است که کسی در کنار من باشد، نه اینکه فقط به زیباییهای دیگران نگاه کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که گلها و میوهها در حال زیبایی و بازیگوشی هستند، و ما نیز در این باغ مانند نیلوفر آبی شکوفا شدهایم. زیبایی و نشاط ما در این فضای سرسبز و خوشبو به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: بلبل وقتی که به نواختن ساز مشغول است، با دستهایش به برگهای درختان ضربه میزند و هر غنچهای میگوید که آیا کسی به خوشی و شادابی من نزدیکتر است یا نه.
هوش مصنوعی: بهار زیبا و محبتآمیز فرا رسید و با خود لباس سبز و خوشرنگ بههمراه آورد. او به باغ میآید تا به زیباییاش بیفزاید و به پرندگان امکان میدهد تا جفتی را پیدا کنند.
هوش مصنوعی: این گفته به این معناست که فردی چنان جذاب و بینظیر است که وجود او باعث شگفتی و حیرت دیگران میشود. این شخص به قدری خاص است که وقتی او ناپدید میشود، احساسات عمیقی در دیگران ایجاد میکند. همچنین اشاره به این دارد که عشق و ارتباط عمیق، جان تازهای به زندگی میدهد و دامنه تأثیر آن میتواند به حدی باشد که حتی کوری و کر بودن دیگران را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در جایی که فرمانروایی برتر وجود دارد، هر پادشاهی نیز در برابر او تسلیم میشود. و هر دلی که زیبایی او را ببیند، به مانند یک موجود عاشق و شگفتانگیز در میآید.
هوش مصنوعی: شخصی در حالی که مست و سرخوش است، به خیالش به یاد یار خود میاندیشد. او ماهی زیبا و شریفی را تصور میکند که بینهایت با احترام و بزرگی همچون یک پادشاه و مهربانانه در دلی که سرشار از محبت است، حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیار یار دلبری با غمزه و جان دلبری
کردی ز جانم دل بری زان چشمکان عبهری
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
رومیرخان ماهوش زاییده از خاک حبش
چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
[...]
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
[...]
ترک من و آشوبِ دل خاتونِ ماه خاوری
بُغناق برگیر و بنه بر سر کلاه کافری
بر دوش زلفت چون زره بگشاده از ابرو گره
برده ز هفت اختر فره بسته قبایِ ششتری
بار و برت سیب و عنب نوشینْ دهان تریاکْ لب
[...]
ای چهرهٔ زیبای تو رشکِ بتانِ آزری
هر چند وصفت میکنم، در حسن از آن زیباتری
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
آفاق را گردیدهام، مهر بتان ورزیدهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.