گنجور

 
مولانا

یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال

بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال

کم انادی انظر و نقتبس من نورکم

قد رجعنا جانبا من طور انوار الجلال

من رآی نورا انیسا یملا الدنیا هوی

للسری منه جمال للعدی منه ملال

کل امر منه حق مستحق نافذ

ینفع الامراض طرا ینجلی منه الکلال

من شکا مغلاق باب فلینل مفتاحه

من شکا ضر الظما فلیستقی الماء الزلال

لیس ذا اسماء صفر باطل سمیته

دعوه التحقیق حال خدعه الدنیا محال

حبذا اسواق اشواق ربت ارباجها

حبذا نور یکون الشمس فیه کالهلال

ما علیکم لو سهرتم لیله الف الهوی

ربما تلقون ضیفا تعرفوا لیل الرحال

یا محبا قم تنادم فالمحب لا ینام

یا نعوسا قم تفرج حسن ربات الحجال

دولتش همسایه شد همسایگان را مژده شو

مرغ جان‌ها را ببخشد کر و فرش پر و بال

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۳۶۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عنصری

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال

نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال

فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان

کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال

گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش

[...]

ازرقی هروی

اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال

خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال

با دعا و با تضرع دستها بر داشتند

پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال

نصرة دین و دوام دولت و امن جهان

[...]

قطران تبریزی

تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال

گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال

در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار

مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال

کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال

هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال

اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است

مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال

عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال

در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال

زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید

زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال

خرقه‌پوشان گشته‌اند از بهر زرق و مخرقه

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه