گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منتسب به هر دو سخنور
ابوسعید ابوالخیر

من بودم دوش و آن بت بنده نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز

مولانا

همین شعر » بیت ۱

من بودم و دوش آن بت بنده نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز

مولانا

همین شعر » بیت ۲

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید

شبرا چه گنه حدیث ما بود دراز

همام تبریزی

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید

شب را چه گنه حدیث ما بود دراز

مولانا

همین شعر » بیت ۱

من بودم و دوش آن بت بنده نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز

شیخ بهایی

من بودم دوش و آن بت بنده نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز

رودکی

چون کُشته ببینی‌ام، دو لب گشته فراز

از جان تهی این قالب فرسوده به آز

بر بالینم نشین و می‌گوی به ناز

«کای من، تو بکشته و پشیمان شده باز»

ابوسعید ابوالخیر

تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز

نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز

چون با تو بوم مجاز من جمله نماز

چون بی تو بوم نماز من جمله مجاز

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
خواجه عبدالله انصاری

اندر همه عمر من شبی وقت نیاز

آمد بر من خیال معشوقه فراز

برداشت نقاب مرمرا گفت بناز

باری بنگر که از که ماندستی باز

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
ازرقی هروی

آن شد که ترا رفت همی با ما ناز

و آن شد که مرا بود بروی تو نیاز

ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز

بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

چون کشته ببینم دو لب کرده فراز

وز جان تهی این قالب فرسوده به آز

بر بالینم نشسته می گوی بناز

که کشته ترا من و پشیمان شده باز

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه