یا من هو اقرب بی من حبل وریدی
فی حبک فارقت قریبی و بعیدی
کندم دل از اغیار و بدادم به تو ای یار
زان روی که قفل دل ما را تو کلیدی
من سافر لاید له زاد بلاغ
الا سفری عندک زادی و مزیدی
انعامک قدتم و احسانک قدغم
عصیانک یا رب بنا غیر سدیدی
ان نحن عصینا فیه معترفو نا
غفرانک یا رب لنا غیر بعیدی
تو دوختی آن را که بیهوده بریدیم
هم دوختهٔ بیهدهٔ ما تو دریدی
چون خواهش تو خواهش ما را نگذارد
خواهی به تو دادیم کن آن را که مزیدی
زیر قدم تو شد خاک سر فیض
تا بشنود از تو شهدایی و عبیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی
تا رخت گشادی و دکان بازکشیدی
چون جولهه حرص در این خانه ویران
از آب دهان دام مگس گیر تنیدی
از لذت و از مستی این دانه دنیا
[...]
درویش به جز بویِ طعامش نشنیدی
مرغ از پسِ نان خوردن او، ریزه نچیدی
ای اشک چو در راه طلب گرم دویدی
از خاک درِ دوست به مقصود رسیدی
دل جان نتوانست ز دستِ غم او برد
خوش وقت تو ای اشک که بر آب چکیدی
گفتم که ندیدم دهن تنگ تو را هیچ
[...]
دوش ایدل دیوانه بدان مست رسیدی
او مست و تو دیوانه، چه گفتی؟ چه شنیدی؟
یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی
پستان سحر خشک شد از بس نمکیدی
تبخال زد از آه جگرسوز لب صبح
وز دل تو ستمگر دم سردی نکشیدی
صد بار فلک پیرهن خویش قبا کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.