ای نسخهٔ اصل خوبی و رعنائی
سر چشمهٔ آبروی هر زیبائی
روشن بود از جمال تو هر دو جهان
پنهانی تو ز غایت پیدائی
ای حسن تو مجموعهٔ هر نیکوئی
وی هر دو جهان ز عشق تو شیدائی
خورشید سراسیمهٔ شوق رویت
سرگشته کویت فلک مینائی
بدر از غم تو هلال گردد هر مه
کیوان کندت چه چاکران لالائی
تیرو ناهید و مشتری و بهرام
جویای تو اندر فلک پیمائی
آب و باد و زمین و آتش هریک
سر کرده قدم ترا کند جویائی
هرجا نوری غمت بجان بگزیده
واندر طلب تو باشدش پویائی
مرغ سحر از درد تو دارد افغان
وز عشق تو عندلیب شد شیدائی
از فرقت تو فاخته گوید کو کو
وز بهر تو میزند نوا مامائی
از درد تو غنچه را بود تنگدلی
داغ تو بلاله داده خون یالائی
خون در دل نافه بوی زلفت کرده
از چشم تو آهوان شده صحرائی
نگذاشته داغ تو دلی را بیدرد
سودای تو کرده عالمی سودائی
فیض از غم عشقت همه شب نالانست
روزی بود از دلش گره بُگشائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روی تو چشم حسن را بینایی
یغماست مرا قبله گر از یغمائی
خندان گل سرخی و بت گویائی
زینست که از بتان تو بی همتائی
پاکی و منزهی و بی همتایی
کس را نرسد ملک بدین زیبایی
خلقان همه خفتهاند و درها بسته
یا رب تو در لطف بما بگشایی
ای دوست تر، از دو دیده و بینایی
ای آنکه ز پیش چشم ناپیدایی
آن روز که آمدی مرا دربایی
گر تا به قیامت تو غذانی (؟) نایی
در چشم منی روی بمن ننمائی
واندر دلمی هیچ بمن نگرائی
ای جان و دل و دیده و ای بینائی
چون از دل و دیده در کنارم نائی
گر می دو هزار رطل بر پیمایی
تا می نخوری نباشدت شیدایی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.