گنجور

 
فیض کاشانی

هیچیم ما بخویش و نمودار ما توئی

ما صورتیم و معنی هشیار ما توئی

هم گوش و هم سماع توئی در سرو دماغ

هم چشم ما تو معنی دیدار ما توئی

هم تو زبان بیان تو تنطق تو میکنی

هم در دهان زبان تو و گفتار ما توئی

هم دست ما تو معنی نازش ز تست هم

هم پای ما تو قوت رفتار ما توئی

دیدار تست هر چه درآید بچشم ما

بیننده هم تو دیده و دیدار ما توئی

داعی تو و مجیب توئی در سؤال ما

گر دل شود غمین ز تو غمخوار ما توئی

هرکس بسوی سبزه و گلشن رود بسیر

ما را تو سیر سبزه و گلزار ما توئی

بازاریان بسود و زیان متاع در

سود و زیان ما تو و بازار ما توئی

عرض کمال بهر خریدار میکنند

ما عرض نقص کرده خریدار ما توئی

بنشسته در دکان ز پی کسب وکار خلق

دکان ما تو کسب تو و کار ما توئی

قومی بمیکده ز پی باده میروند

ما را محبتت می و خمار ما توئی

فیض از تو است و حاصل معنای شعر تو

اندیشها همه ز تو گفتار ما توئی