من بسازم ولیک کی شاید
زاغ با طوطیان شکر خاید
هر یکی را ولایتست جدا
کژ با راست راست کی آید
گرچه طوطی خود از شکر زندست
زاغ را می چمین خر باید
عشق در خویش بین کجا گنجد
ماده گرگ شیر نر زاید
بگریز از کسی که عاشق نیست
زان ز گرگین تو را گر افزاید
ور شوی کوفته بههاون عشق
دانک او سرمه ایت میساید
رو بکن تو خراب خانه از آنک
شمس تبریز مست میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوع عشق و تفاوتهای آن در شخصیتهای مختلف میپردازد. شاعر به شدت از عشق حقیقی صحبت میکند و به این نکته اشاره دارد که هر کسی در عشق و احساسات خود ویژگیها و حالات متفاوتی دارد. به ویژه، اشاره میکند که عشق درونی و واقعی نمیتواند در وجود افراد بیعشق جا بگیرد. همچنین، به نوعی دعوت به فرار از همراهی با کسانی که عاشق نیستند، میکند و بر اهمیت عشق و تاثیر آن در زندگی تأکید دارد. در پایان، با اشاره به شمس تبریز، به حالتی از شادی و مستی ناشی از عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من میسازم اما آیا ممکن است که کلاغ به طوطیهای شکرپاره بپیوندد؟
هوش مصنوعی: هر کسی راه و مسیر خاص خودش را دارد و درنتیجه، از راه راست و درست دور میشود.
هوش مصنوعی: هرچند طوطی از شکر و شیرینی زندگی میکند، اما زاغ زندگیاش با تلخی و سختی همراه است. در واقع، شرایط زندگی برخی افراد ممکن است به اندازه دلخواه شیرین و خوشایند نباشد و گاهی اوقات حتی ضروری است که با واقعیتهای تلخی که وجود دارد، روبرو شوند.
هوش مصنوعی: عشق به قدری بزرگ و بیپایان است که نمیتواند در یک قالب محدود جا بگیرد. حتی حیوانات قوی و وحشی مانند گرگ و شیر نر نیز نمیتوانند تمام قدرت و زیبایی عشق را در خود بگنجانند. عشق چیزی فراتر از هر موجود و مخلوقی است و نمیتوان آن را در حد و مرز خاصی محدود کرد.
هوش مصنوعی: از کسی که عاشق نیست دوری کن، زیرا ممکن است به تو آسیبی برساند.
هوش مصنوعی: اگر در عشق به شدت تلاش کنی و خود را در آن غرق کنی، به نوعی تو را در نظر دیگران زیبا و درخشان میکند.
هوش مصنوعی: به خانه خویش توجه کن، زیرا شمس تبریز با حالتی سرخوش و شگفتانگیز در راه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چرخ گردان نهاده دارد گوش
تا ملک مر ورا چه فرماید
زحل از هیبتش نمیداند
که فلک را چگونه پیماید
صورت خشمش ار ز هیبت خویش
[...]
بد ز بد گوهران پدید آید
هر کسی آن کند کزو زاید
ای خداوند رای سامی تو
مملکت را همی بیاراید
عزم تو ملک شاه را تیغ است
که چو تیغش ز زنگ بزداید
از غم و رنج و انده و تیمار
[...]
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
جز مکارم زشمس دین ناید
سیرت سروران چنین باید
رتبت ملک و زینت دولت
از خصالش همی بیفزاید
معجزات از بیان او خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.