عمر بر اومید فردا میرود
غافلانه سوی غوغا میرود
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا میرود
گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
هر نفس از کیسه ما میرود
مرگ یک یک میبرد وز هیبتش
عاقلان را رنگ و سیما میرود
مرگ در ره ایستاده منتظر
خواجه بر عزم تماشا میرود
مرگ از خاطر به ما نزدیکتر
خاطرِ غافل، کجاها میرود
تن مَپرور، زانک قربانیست تن
دل بپرور، دل به بالا میرود
چرب و شیرین کم ده این مردار را
زانک تن پرورد، رُسوا میرود
چرب و شیرین ده ز حکمت روح را
تا قوی گردد که آن جا میرود
حکمتت از شَه صَلاح الدین رِسد
آنکِ چون خورشید، یکتا میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره گذر عمر و نزدیک شدن به مرگ است. شاعر به ما یادآوری میکند که باید از لحظههای حال بهره ببریم و از غفلت بپرهیزیم. زندگی در هر لحظه در حال گذر است و مرگ همیشه در انتظار ماست. او به تفاوت میان پرورش جسم و روح اشاره میکند و بر اهمیت پرورش روح تأکید دارد. در نهایت، به حکمت و روشنایی که از دانش و تجربه به دست میآید، اشاره میکند. پیام کلی این شعر این است که باید به فکر معنای زندگی و پرورش روح باشیم تا از گذر عمر بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: زندگی در انتظار فردایی بهتر سپری میشود، در حالی که فرد به شکلی ناآگاهانه به شلوغی و هیاهوی روزگار گرایش پیدا میکند.
هوش مصنوعی: امروز به وضعیت زندگی خود توجه کن و ببین در چه مسیری در حال حرکت هستی.
هوش مصنوعی: زندگی ما مانند پولی است که هر لحظه از دست میرود. بعضی وقتها در زندگی به چیزهایی میپردازیم و بعضی وقتها به چیزهای دیگر، اما در هر حال هر نفس عمر ما به تدریج سپری میشود.
هوش مصنوعی: مرگ هر فردی را به خود میخواند و از شدت قدرتش، حتی افراد عاقل و باهوش نیز تحت تاثیر قرار میگیرند و حال و زنده بودنشان را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: مرگ در راه ایستاده و در انتظار است، و خواجه با نیت تماشا به سوی او میرود.
هوش مصنوعی: مرگ همیشه به ما نزدیک است، اما ذهن غافل ما از آن دور میشود و توجهی به آن نمیکند.
هوش مصنوعی: بدن را نپرورش، زیرا که بدن قربانی است؛ اما دل را پرورش ده، چرا که دل به اوج میرود.
هوش مصنوعی: این مردار را چرب و شیرین نکن، چرا که بدن پرورده، رسوا میشود.
هوش مصنوعی: از حکمت و دانش به روح خود نیرو و قوت ببخش تا بتواند به جاهای بلند و معنوی برود.
هوش مصنوعی: حکمت تو از صلاحالدین به وضوح میرسد، زیرا او مانند خورشید، یکتاست و به تنهایی میدرخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خیر و شر چون جمله زینجا میرود
نوحهٔ دیوانه زیبا میرود
آنچ از دریا به دریا میرود
از همانجا کامد آنجا میرود
سروبالایی به صحرا میرود
رفتنش بین تا چه زیبا میرود
تا کدامین باغ از او خرمترست
کاو به رامش کردن آنجا میرود
میرود در راه و در اجزای خاک
[...]
بر سر کوی تو سرها میرود
جان فدای روی زیبا میرود
نیست کویت منزل تر دامنان
هر که عیار است آنجا میرود
چون تو پا از خانه بیرون مینهی
[...]
سرو سیمینم به تنها میرود
چون به تنها سوی صحرا میرود
سرو نازا بر دو چشم ما نشین
نیست پنهان زآنکه هرجا میرود
دل ببرد و قصد جانم میکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.