لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
مولانا

گر نخسپی شبکی جان چه شود

ور نکوبی در هجران چه شود

ور بیاری شبکی روز آری

از برای دل یاران چه شود

ور دو دیده ز تو روشن گردد

کوری دیده شیطان چه شود

ور بگیرد ز گل افشانی تو

همه عالم گل و ریحان چه شود

آب حیوان که در آن تاریکیست

پر شود شهر و بیابان چه شود

ور خضروار قلاووز شوی

تا لب چشمه حیوان چه شود

ور ز خوان کرم و نعمت تو

زنده گردد دو سه مهمان چه شود

ور ز دلداری و جان بخشی تو

جان بیابد دو سه بی‌جان چه شود

ور سواره سوی میدان آیی

تا شود سینه چو میدان چه شود

روی چون ماهت اگر بنمایی

تا رود زهره به میزان چه شود

ور بریزی قدحی مالامال

بر سر وقت خماران چه شود

ور بپوشیم یکی خلعت نو

ما غلامان ز تو سلطان چه شود

ور چو موسی تو بگیری چوبی

تا شود چوب چو ثعبان چه شود

ور برآری ز تک دریا گرد

چو کف موسی عمران چه شود

ور سلیمان بر موران آید

تا شود مور سلیمان چه شود

بس کن و جمع کن و خامش باش

گر نگویی تو پریشان چه شود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۸۳۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

گر نخسپی شبکی جان چه شود

ور نکوبی در هجران چه شود

ور بیاری شبکی روز آری

از برای دل یاران چه شود

ور دو دیده به تو روشن گردد

[...]

فیض کاشانی

گر پذیری تو ز من جان چه شود

کار بر من کنی آسان چه شود

دل ز من بردی و جان شد مشتاق

گر فدای تو شود جان چه شود

برقع از روی چو مه بر گیری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه