فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «مهر تو بر دیگران نتوان نهاد» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
غزل شماره ۱: ای آتش سودای تو خون کرده جگرها
غزل شماره ۲: طبع تو دمساز نیست عاشق دلسوز را
غزل شماره ۳: خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا
غزل شماره ۴: رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا
غزل شماره ۵: ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
غزل شماره ۶: به زبان چرب جانا بنواز جان ما را
غزل شماره ۷: به سر کرشمه از دل خبری فرست ما را
غزل شماره ۸: گرنه عشق او قضای آسمانستی مرا
غزل شماره ۹: ای پار دوست بوده و امسال آشنا
غزل شماره ۱۰: اری فیالنوم ما طالت نواها
غزل شماره ۱۱: جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا
غزل شماره ۱۲: درد زده است جان من میوه جان من کجا
غزل شماره ۱۳: سر به عدم درنه و یاران طلب
غزل شماره ۱۴: گر مدعی نهای غم جانان به جان طلب
غزل شماره ۱۵: مست تمام آمده است بر در من نیم شب
غزل شماره ۱۶: به یکی نامه خودم دریاب
غزل شماره ۱۷: ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
غزل شماره ۱۸: رویم ز گریه بین چو گلین کاه زیر آب
غزل شماره ۱۹: کار عشق از وصل و هجران درگذشت
غزل شماره ۲۰: انصاف در جبلت عالم نیامده است
غزل شماره ۲۱: پای گریز نیست که گردون کمانکش است
غزل شماره ۲۲: تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست
غزل شماره ۲۳: دل پیشکش تو جان نهاده است
غزل شماره ۲۴: کار گیتی را نوائی مانده نیست
غزل شماره ۲۵: اهل بر روی زمین جستیم نیست
غزل شماره ۲۶: آگه نهای که بر دلم از غم چه درد خاست
غزل شماره ۲۷: در این عهد از وفا بوئی نمانده است
غزل شماره ۲۸: از کف ایام امان کس نیافت
غزل شماره ۲۹: ز آتش اندیشه جانم سوخته است
غزل شماره ۳۰: زخم زمانه را در مرهم پدید نیست
غزل شماره ۳۱: چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است
غزل شماره ۳۲: حصن جان ساز در جهان خلوت
غزل شماره ۳۳: بخت بدرنگ من امروز گم است
غزل شماره ۳۴: طره مفشان که غرامت بر ماست
غزل شماره ۳۵: در جهان هیچ سینه بیغم نیست
غزل شماره ۳۶: مرا دانه دل بر آتش فتاده است
غزل شماره ۳۷: من ندانستم که عشق این رنگ داشت
غزل شماره ۳۸: چه نشینم که فتنه بر پای است
غزل شماره ۳۹: آن کز می خواجگی است سرمست
غزل شماره ۴۰: فرمان ملک چه ساحری ساخت
غزل شماره ۴۱: ای قول دل به رفیعالدرجات
غزل شماره ۴۲: عیسیلب است یار و دم از من دریغ داشت
غزل شماره ۴۳: دست قبا در جهان نافهگشای آمده است
غزل شماره ۴۴: ای باد صبح بین که کجا میفرستمت
غزل شماره ۴۵: لعل او بازار جان خواهد شکست
غزل شماره ۴۶: دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
غزل شماره ۴۷: رخ تو رونق قمر بشکست
غزل شماره ۴۸: از حال خود شکسته دلان را خبر فرست
غزل شماره ۴۹: زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرست
غزل شماره ۵۰: روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت
غزل شماره ۵۱: به باغ وصل تو خاری رقیب صد ورد است
غزل شماره ۵۲: تیرهزلفا باده روشن کجاست
غزل شماره ۵۳: دردی است درد عشق که درمانپذیر نیست
غزل شماره ۵۴: شمع شبها به جز خیال تو نیست
غزل شماره ۵۵: سر سودای تو را سینه ما محرم نیست
غزل شماره ۵۶: ما به غم خو کردهایم ای دوست ما را غم فرست
غزل شماره ۵۷: بس لابه که بنمودم و دلدار نپذرفت
غزل شماره ۵۸: شوری ز دو عشق در سر ماست
غزل شماره ۵۹: دل شد از دست و نه جای سخن است
غزل شماره ۶۰: آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست
غزل شماره ۶۱: عیسیلبی و مرده دلم در برابرت
غزل شماره ۶۲: گر هیچ شبی وصل دلارام توان یافت
غزل شماره ۶۳: چه گویی ز لب دوست شکر وام توان خواست
غزل شماره ۶۴: کیست که در کوی تو فتنه روی تو نیست
غزل شماره ۶۵: عشق تو قضای آسمانی است
غزل شماره ۶۶: می خور که جهان حریفجوی است
غزل شماره ۶۷: دل را ز دم تو دام روزی است
غزل شماره ۶۸: ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
غزل شماره ۶۹: خاکیدلم که در لب آن نازنین گریخت
غزل شماره ۷۰: خه که دگرباره دل، درد تو در برگرفت
غزل شماره ۷۱: به دو میگون لب و پسته دهنت
غزل شماره ۷۲: هر که در عاشقی قدم نزده است
غزل شماره ۷۳: جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت
غزل شماره ۷۴: سر و زر کو که منت یارم جست
غزل شماره ۷۵: یارب آن خال بر آن لب چه خوش است
غزل شماره ۷۶: در عشق تو عافیت حرام است
غزل شماره ۷۷: به جائی رسید عشق که بر جای جان نشست
غزل شماره ۷۸: چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت
غزل شماره ۷۹: هر که به سودای چون تو یار بپرداخت
غزل شماره ۸۰: دلم در بحر سودای تو غرق است
غزل شماره ۸۱: بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آیمت
غزل شماره ۸۲: علم عشق عالی افتاده است
غزل شماره ۸۳: فلک در نیکوئی انصاف دادت
غزل شماره ۸۴: بتی کز طرف شب مه را وطن ساخت
غزل شماره ۸۵: آنها که محققان راهند
غزل شماره ۸۶: با او دلم به مهر و محبت نشانه بود
غزل شماره ۸۷: طریق عشق رهبر برنتابد
غزل شماره ۸۸: عقل در عشق تو سرگردان بماند
غزل شماره ۸۹: دل کشید آخر عنان چون مرد میدانت نبود
غزل شماره ۹۰: دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد
غزل شماره ۹۱: دل پیش خیال تو صد دیده برافشاند
غزل شماره ۹۲: صد یک حسن تو نوبهار ندارد
غزل شماره ۹۳: تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
غزل شماره ۹۴: هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد
غزل شماره ۹۵: عذر از که توان خواست که دلبر نپذیرد
غزل شماره ۹۶: عشق تو چون درآید شور از جهان برآید
غزل شماره ۹۷: عشق تو به گرد هر که برگردد
غزل شماره ۹۸: آن زمان کو زلف را سر میبرد
غزل شماره ۹۹: سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود
غزل شماره ۱۰۰: هر زمانی بر دلم باری رسد
غزل شماره ۱۰۱: عشاق به جز یار سرانداز نخواهند
غزل شماره ۱۰۲: نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
غزل شماره ۱۰۳: عشق تو به هر دلی فرو ناید
غزل شماره ۱۰۴: فروغ جمالت نظر برنتابد
غزل شماره ۱۰۵: خوی او از خامکاری کم نکرد
غزل شماره ۱۰۶: ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد
غزل شماره ۱۰۷: حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد
غزل شماره ۱۰۸: با یاد تو زهر بر شکر خندد
غزل شماره ۱۰۹: جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند
غزل شماره ۱۱۰: مهر تو بر دیگران نتوان نهاد
غزل شماره ۱۱۱: پرده نو ساخت عشق، زخمه نو درفزود
غزل شماره ۱۱۲: مرا وصلت به جانی برنیاید
غزل شماره ۱۱۳: دل که در دام تو افتاد غم جان نبرد
غزل شماره ۱۱۴: دل زخم تو را سپر ندارد
غزل شماره ۱۱۵: بوسهگه آسمان نعل سمند تو باد
غزل شماره ۱۱۶: با کفر زلفت ای جان ایمان چه کار دارد
غزل شماره ۱۱۷: آوازه جمالت چون از جهان برآمد
غزل شماره ۱۱۸: وصل تو به وهم در نمیآید
غزل شماره ۱۱۹: چشم ما بر دوخت عشق و پرده ما بردرید
غزل شماره ۱۲۰: دوست مرا رطل عشق تا خط بغداد داد
غزل شماره ۱۲۱: دل رفت و میندانم حالش که خود کجا شد
غزل شماره ۱۲۲: لعلت اندر سخن شکر خاید
غزل شماره ۱۲۳: دل از آن راحت جان نشکیبد
غزل شماره ۱۲۴: لب جانان دوای جان بخشد
غزل شماره ۱۲۵: اول از خود بری توانم شد
غزل شماره ۱۲۶: دل عاشق به جان فروناید
غزل شماره ۱۲۷: دل از آن دلستان به کس نرسد
غزل شماره ۱۲۸: عشق تو دست از میان کار برآورد
غزل شماره ۱۲۹: ازین دهرنگتر یاری نپندارم که کس دارد
غزل شماره ۱۳۰: می وقت صبوح راوقی باید
غزل شماره ۱۳۱: تو را نازی است اندر سر که عالم برنمیتابد
غزل شماره ۱۳۲: چه روحافزا و راحتباری ای باد
غزل شماره ۱۳۳: چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
غزل شماره ۱۳۴: باغ جان را صبوحی آب دهید
غزل شماره ۱۳۵: دل نام تو بر نگین نویسد
غزل شماره ۱۳۶: فراقت ز خونریز من درنماند
غزل شماره ۱۳۷: آتش عشق تو دید صبرم و سیماب شد
غزل شماره ۱۳۸: دل بسته زلف تو شد از من چه نویسد
غزل شماره ۱۳۹: آتش عیارهای آب عیارم ببرد
غزل شماره ۱۴۰: خاکی دلم به گرد وصالش کجا رسد
غزل شماره ۱۴۱: اندرآ ای جان که در پای تو جان خواهم فشاند
غزل شماره ۱۴۲: سخن با او به موئی درنگیرد
غزل شماره ۱۴۳: دلم آخر به وصالش برسد
غزل شماره ۱۴۴: سر زلفت چو در جولان بیاید
غزل شماره ۱۴۵: دل دادم و کار برنیامد
غزل شماره ۱۴۶: مرا غم تو به خمار خانه باز آورد
غزل شماره ۱۴۷: مکن کز چشم من بر خاک سیل آتشین خیزد
غزل شماره ۱۴۸: بر دل غم فراقت آسان چگونه باشد
غزل شماره ۱۴۹: شور عشق تو در جهان افتاد
غزل شماره ۱۵۰: عقل ز دست غمت دست به سر میرود
غزل شماره ۱۵۱: روی تو را در رکاب شمس و قمر میرود
غزل شماره ۱۵۲: دل سکه عشق مینگرداند
غزل شماره ۱۵۳: تا مرا عشق یار غار افتاد
غزل شماره ۱۵۴: دلبر آن به که کسش نشناسد
غزل شماره ۱۵۵: نقش تو خیال برنتابد
غزل شماره ۱۵۶: روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
غزل شماره ۱۵۷: زین وجودت به جان خلاص دهند
غزل شماره ۱۵۸: روزم به نیابت شب آمد
غزل شماره ۱۵۹: ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند
غزل شماره ۱۶۰: ز خوبان جز جفاکاری نیاید
غزل شماره ۱۶۱: خار غم تو گل طرب دارد
غزل شماره ۱۶۲: زهر با یاد تو شکر گردد
غزل شماره ۱۶۳: عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
غزل شماره ۱۶۴: آن را که غمگسار تو باشی چه غم خورد
غزل شماره ۱۶۵: آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غزل شماره ۱۶۶: رخ به زلف سیاه میپوشد
غزل شماره ۱۶۷: آواز حسنت ای جان هفت آسمان بگیرد
غزل شماره ۱۶۸: آنچه عشق دوست با من میکند
غزل شماره ۱۶۹: مرد که با عشق دست در کمر آید
غزل شماره ۱۷۰: عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
غزل شماره ۱۷۱: نی دست من به شاخ وصال تو بررسید
غزل شماره ۱۷۲: این عشق آتشینم دود از جهان برآرد
غزل شماره ۱۷۳: دلم ز راه هوای تو بر نمیگردد
غزل شماره ۱۷۴: صبح چون جیب آسمان بگشاد
غزل شماره ۱۷۵: آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
غزل شماره ۱۷۶: زان بخششی که بر در عالم شد
غزل شماره ۱۷۷: آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
غزل شماره ۱۷۸: عافیت کس نشان دهد؟ ندهد
غزل شماره ۱۷۹: دل از گیتی وفاجویی ندارد
غزل شماره ۱۸۰: دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
غزل شماره ۱۸۱: آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
غزل شماره ۱۸۲: آن کو چو تو دلربای دارد
غزل شماره ۱۸۳: چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید
غزل شماره ۱۸۴: با درد تو کس منت مرهم نپذیرد
غزل شماره ۱۸۵: آوازه جمالت اندر جهان فتاد
غزل شماره ۱۸۶: در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد
غزل شماره ۱۸۷: عشقت آتش ز جان برانگیزد
غزل شماره ۱۸۸: پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار
غزل شماره ۱۸۹: پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار
غزل شماره ۱۹۰: دل پرده عشق توست برگیر
غزل شماره ۱۹۱: خونریزی و نندیشی، عیار چنین خوشتر
غزل شماره ۱۹۲: خیز و به ایام گل باده گلگون بیار
غزل شماره ۱۹۳: بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر
غزل شماره ۱۹۴: رحم کن رحم، نظر باز مگیر
غزل شماره ۱۹۵: حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار
غزل شماره ۱۹۶: آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
غزل شماره ۱۹۷: سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
غزل شماره ۱۹۸: فتادهام به طلسم کشاکش تقدیر
غزل شماره ۱۹۹: روز عمرم در شب افتاده است باز
غزل شماره ۲۰۰: ای دل آن زنار نگسستی هنوز
غزل شماره ۲۰۱: دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز
غزل شماره ۲۰۲: از این دهرنگتر یاری نپندارم که دارد کس
غزل شماره ۲۰۳: بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس
غزل شماره ۲۰۴: مه نجویم، مه مرا روی تو بس
غزل شماره ۲۰۵: کشد مو بر تن نخجیر تیر از شوق پیکانش
غزل شماره ۲۰۶: هر دل که غم تو داغ کردش
غزل شماره ۲۰۷: عقل ما سلطان جان میخواندش
غزل شماره ۲۰۸: چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
غزل شماره ۲۰۹: خستهام نیک از بد ایام خویش
غزل شماره ۲۱۰: بس سفالین لب و خاکین رخ و سنگین جانم
غزل شماره ۲۱۱: از دو عالم دامن جان درکشم هر صبحدم
غزل شماره ۲۱۲: کو صبح که بار شب کشیدم
غزل شماره ۲۱۳: نه رای آنکه ز عشق تو روی برتابم
غزل شماره ۲۱۴: از دهر غدر پیشه وفائی نیافتم
غزل شماره ۲۱۵: از گشت چرخ کار به سامان نیافتم
غزل شماره ۲۱۶: بر سریر نیاز میغلطم
غزل شماره ۲۱۷: با بخت در عتابم و با روزگار هم
غزل شماره ۲۱۸: در سایه غم شکست روزم
غزل شماره ۲۱۹: در سینه نفس چنان شکستم
غزل شماره ۲۲۰: ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
غزل شماره ۲۲۱: گر به عیار کسان از همه کس کمتریم
غزل شماره ۲۲۲: تا چند ستم رسیده باشم
غزل شماره ۲۲۳: نماند اهل رنگی که من داشتم
غزل شماره ۲۲۴: از هستی خود که یاد دارم
غزل شماره ۲۲۵: گرچه به دست کرشمه تو اسیرم
غزل شماره ۲۲۶: منم آن کز طرب غمین باشم
غزل شماره ۲۲۷: دردی که مرا هست به مرهم نفروشم
غزل شماره ۲۲۸: خون دلم مخور که غمان تو میخورم
غزل شماره ۲۲۹: ما از عراق جان غم آلود میبریم
غزل شماره ۲۳۰: الصبوح ای دل که ما بزم قلندر ساختیم
غزل شماره ۲۳۱: به کوی عشق تو جان در میان راه نهم
غزل شماره ۲۳۲: ای قوم الغیاث که کار اوفتادهایم
غزل شماره ۲۳۳: یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام
غزل شماره ۲۳۴: دل بشد از دست دوست را به چه جویم
غزل شماره ۲۳۵: زنگ دل از آب روی شستیم
غزل شماره ۲۳۶: این خود چه صورت است که من پایبست اویم
غزل شماره ۲۳۷: گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام
غزل شماره ۲۳۸: نام تو چون بر زبان میآیدم
غزل شماره ۲۳۹: از تف دل آتشین دهانم
غزل شماره ۲۴۰: کفر است راز عشقت پنهان چرا ندارم
غزل شماره ۲۴۱: نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم
غزل شماره ۲۴۲: به میدان وفا یارم چنان آمد که من خواهم
غزل شماره ۲۴۳: گفتم به ری مراد دل آسان برآورم
غزل شماره ۲۴۴: مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم
غزل شماره ۲۴۵: چون تلخ سخن رانی تنگ شکرت خوانم
غزل شماره ۲۴۶: گر رحم کنی جانا جان بر سرت افشانم
غزل شماره ۲۴۷: ما پیشکش تو جان فرستیم
غزل شماره ۲۴۸: دیده در کار لب و خالش کنم
غزل شماره ۲۴۹: دل به سودای بتان دربستهام
غزل شماره ۲۵۰: جانا ز سر مهر تو گشتن نتوانم
غزل شماره ۲۵۱: به صفت، عاشق جمال توایم
غزل شماره ۲۵۲: امروز دو هفته است که روی تو ندیدم
غزل شماره ۲۵۳: طبع تو دمساز نیست چاره چه سازم
غزل شماره ۲۵۴: ای جفت دل من از تو فردم
غزل شماره ۲۵۵: خوش خوش از عشق تو جانی میکنم
غزل شماره ۲۵۶: من در طلب یارم ز اغیار نیندیشم
غزل شماره ۲۵۷: دل را به غم تو باز بستیم
غزل شماره ۲۵۸: خیز تا رخت دل براندازیم
غزل شماره ۲۵۹: یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم
غزل شماره ۲۶۰: نزل عشقت جان شیرین آورم
غزل شماره ۲۶۱: نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم
غزل شماره ۲۶۲: در عشق ز تیغ و سر نیندیشم
غزل شماره ۲۶۳: ما دل به دست مهر تو زان باز دادهایم
غزل شماره ۲۶۴: تا من پی آن زلف سرافکنده همی دارم
غزل شماره ۲۶۵: تو را در دوستی رائی نمیبینم، نمیبینم
غزل شماره ۲۶۶: دست از دو جهان کشیده خواهم
غزل شماره ۲۶۷: ز باغت به جز بوی و رنگی نبینم
غزل شماره ۲۶۸: ز باغ عافیت بوئی ندارم
غزل شماره ۲۶۹: طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم
غزل شماره ۲۷۰: دارم سر آنکه سر برآرم
غزل شماره ۲۷۱: از گلستان وصل نسیمی شنیدهام
غزل شماره ۲۷۲: دلا زارت برون نتوان نهادن
غزل شماره ۲۷۳: خرمی کان فلک دهد غم دان
غزل شماره ۲۷۴: برون از جهان تکیه جایی طلب کن
غزل شماره ۲۷۵: سوختم چون بوی برناید ز من
غزل شماره ۲۷۶: ای صبح مرا حدیث آن مه کن
غزل شماره ۲۷۷: غصه آسمان خورم دم نزنم، دریغ من
غزل شماره ۲۷۸: دلا با عشق پیمان تازه گردان
غزل شماره ۲۷۹: رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن
غزل شماره ۲۸۰: دلم دردمند است باری برافکن
غزل شماره ۲۸۱: آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
غزل شماره ۲۸۲: ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من
غزل شماره ۲۸۳: از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
غزل شماره ۲۸۴: ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان
غزل شماره ۲۸۵: بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن
غزل شماره ۲۸۶: ای لعل تو پردهدار پروین
غزل شماره ۲۸۷: روی است بنامیزد یا ماه تمام است آن
غزل شماره ۲۸۸: تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من
غزل شماره ۲۸۹: تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن
غزل شماره ۲۹۰: در یک سخن آن همه عتیبش بین
غزل شماره ۲۹۱: شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این
غزل شماره ۲۹۲: درد دل گویم از نهان بشنو
غزل شماره ۲۹۳: آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او
غزل شماره ۲۹۴: تو چه دانی که از وفا چه نمودم به جای تو
غزل شماره ۲۹۵: سینه پر آتشم چو میغ از تو
غزل شماره ۲۹۶: شد آبروی عاشقان از خوی آتشناک تو
غزل شماره ۲۹۷: گرچه جانی از نظر پنهان مشو
غزل شماره ۲۹۸: چه کردهام بجای تو که نیستم سزای تو
غزل شماره ۲۹۹: پشت پایی زد خرد را روی تو
غزل شماره ۳۰۰: در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
غزل شماره ۳۰۱: بسته زلف اوست دل، ای دل از آن کیست او
غزل شماره ۳۰۲: ای تماشاگه جان بر طرف لالهستان تو
غزل شماره ۳۰۳: رخت تمنای دل بر در عشاق نه
غزل شماره ۳۰۴: افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله
غزل شماره ۳۰۵: خیال روی توام غمگسار و روی تو نه
غزل شماره ۳۰۶: هست به دور تو عقل نام شکسته
غزل شماره ۳۰۷: در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده
غزل شماره ۳۰۸: ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته
غزل شماره ۳۰۹: سرمستم و تشنه، آب در ده
غزل شماره ۳۱۰: در صبوح آن راح ریحانی بخواه
غزل شماره ۳۱۱: ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه
غزل شماره ۳۱۲: ای دل به جفات جان نهاده
غزل شماره ۳۱۳: ای زیر نقاب مه نموده
غزل شماره ۳۱۴: ای چشم پر خمارت دلها فگار کرده
غزل شماره ۳۱۵: درا تا سیل بنشانم ز دیده
غزل شماره ۳۱۶: ماه نو و صبح بین پیاله و باده
غزل شماره ۳۱۷: از زلف هر کجا گرهی برگشادهای
غزل شماره ۳۱۸: روی درکش ز دهر دشمن روی
غزل شماره ۳۱۹: زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی
غزل شماره ۳۲۰: غم بنیاد آب و گل چه خوری
غزل شماره ۳۲۱: روز دانش به ازین بایستی
غزل شماره ۳۲۲: ای دل ای دل هلاک تن کردی
غزل شماره ۳۲۳: خاک بغداد، در آب بصرم بایستی
غزل شماره ۳۲۴: شوریده کرد ما را عشق پری جمالی
غزل شماره ۳۲۵: ای راحت جانها به تو، آرام جان کیستی
غزل شماره ۳۲۶: ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی
غزل شماره ۳۲۷: ای ترک دلستان ز شبستان کیستی
غزل شماره ۳۲۸: کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی
غزل شماره ۳۲۹: یکی بخرام در بستان که تا سرو روان بینی
غزل شماره ۳۳۰: زره زلف بر قبا شکنی
غزل شماره ۳۳۱: این چه شور است آخر ای جان کز جهان انگیختی
غزل شماره ۳۳۲: جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشی
غزل شماره ۳۳۳: تا بیش دلم خراب داری
غزل شماره ۳۳۴: تبها کشم از هجر تو شبهای جدائی
غزل شماره ۳۳۵: گلی از باغ وفا آمدهای
غزل شماره ۳۳۶: باز از کرشمه زخمه نو در فزودهای
غزل شماره ۳۳۷: تا حلقههای زلف به هم برشکستهای
غزل شماره ۳۳۸: چه کردهام که مرا پایمال غم کردی
غزل شماره ۳۳۹: آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی
غزل شماره ۳۴۰: تاطرف کلاه برشکستی
غزل شماره ۳۴۱: یا وصل تو را نشانه بایستی
غزل شماره ۳۴۲: بر دیده ره خیال بستی
غزل شماره ۳۴۳: عالم افروز بهارا که تویی
غزل شماره ۳۴۴: گر زیر زلف بند او باد صبا جا یافتی
غزل شماره ۳۴۵: چه کردم کاستین بر من فشاندی
غزل شماره ۳۴۶: جان از تنم برآید چون از درم درآئی
غزل شماره ۳۴۷: هر زمان بر جان من باری نهی
غزل شماره ۳۴۸: دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی
غزل شماره ۳۴۹: ز بدخوئی دمی خو وانکردی
غزل شماره ۳۵۰: کاشکی جز تو کسی داشتمی
غزل شماره ۳۵۱: درآ کز یک نظر جان تازه کردی
غزل شماره ۳۵۲: دوست داری که دوستدار کشی
غزل شماره ۳۵۳: تا لوح جفا درست کردی
غزل شماره ۳۵۴: ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی
غزل شماره ۳۵۵: خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی
غزل شماره ۳۵۶: دل نداند تو را چنان که توئی
غزل شماره ۳۵۷: بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
غزل شماره ۳۵۸: دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی
غزل شماره ۳۵۹: به خرد راه عشق میپوئی
غزل شماره ۳۶۰: خود لطف بود چندان ای جان که تو داری
غزل شماره ۳۶۱: صید توام فکندی و در خون گذاشتی
غزل شماره ۳۶۲: به رخت چه چشم دارم که نظر دریغ داری
غزل شماره ۳۶۳: زین نیم جان که دارم جانان چه خواست گوئی
غزل شماره ۳۶۴: مرا روزی نپرسی کآخر ای غمخوار من چونی
غزل شماره ۳۶۵: هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری
غزل شماره ۳۶۶: گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری
غزل شماره ۳۶۷: خطی بر سوسن از عنبر کشیدی
غزل شماره ۳۶۸: هدیه پای تو زر بایستی
غزل شماره ۳۶۹: ناز جنگآمیز جانان برنتابد هر دلی
غزل شماره ۳۷۰: دشوار عشق بر دلم آسان نمیکنی
غزل شماره ۳۷۱: گرنه تو ای زود سیر تشنه خون منی
غزل شماره ۳۷۲: چه کرد این بنده جز آزادمردی
غزل شماره ۳۷۳: مرا تا جان بود جانان تو باشی
غزل شماره ۳۷۴: گر بر در وصالت امید بار بودی
غزل شماره ۳۷۵: با هیچ دوست دست به پیمان نمیدهی
غزل شماره ۳۷۶: دلم غارتیدی ز بس ترکتازی
غزل شماره ۳۷۷: خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری
غزل شماره ۳۷۸: هر روز به هر دستی رنگی دگر آمیزی
غزل شماره ۳۷۹: از بوالعجبی هردم رنگ دگر آمیزی
غزل شماره ۳۸۰: ای دیده ره ز ظلمت غم چون برون بری
غزل شماره ۳۸۱: عتاب رنگ به من نامهای فرستادی
غزل شماره ۳۸۲: ز من گسستی و با دیگران بپیوستی
غزل شماره ۳۸۳: یک زبان داری و صد عشوهگری
غزل شماره ۳۸۴: تو را افتد که با ما سر برآری
غزل شماره ۳۸۵: در عشق، فتوح چیست؟ دانی
غزل شماره ۳۸۶: گویم همه دل منی و جانی
غزل شماره ۳۸۷: خاکم که مرا منی نیابی
غزل شماره ۳۸۸: ماهی که مه از قفای او بینی
غزل شماره ۳۸۹: داور جانی، پس این فریاد جان چون نشنوی
غزل شماره ۳۹۰: ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری
غزل شماره ۳۹۱: دلم خاک تو شد گو باش من خون میخورم باری
غزل شماره ۳۹۲: اذا ما الطیر غنت فیالصباح
غزل شماره ۳۹۳: تعاطی الکاس من شان الصبوح
غزل شماره ۳۹۴: ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی
غزل شماره ۳۹۵: یارب لیل مظلم قد قلت یارب ارحم
غزل شماره ۳۹۶: قم بکرة و خذها با کورة الحیات
غزل شماره ۳۹۷: از روی تو فروزد شمع سرای عیسی
غزل شماره ۳۹۸: چو عمر رفته تو کس را به هیچ کار نیایی
غزل شماره ۳۹۹: دیوانه شوم چون تو پریوار نمایی
غزل شماره ۴۰۰: لالهرخا، سمنبرا، سرو روان کیستی؟
غزل شماره ۴۰۱: باز از نوای دلبری، سازی دگرگون میزنی