پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار
لبها بنفشه رنگ ز تبهای بیقرار
زان خط و لب که هر دو بنفشه به شکرند
وقت بنفشه دارم سودای بیشمار
من چون بنفشه بر سر زانو نهاده سر
زانو بنفشه رنگتر از لب هزار بار
همچون بنفشه کز تف آتش بریخت خوی
زان زلف چون بنفشه دل من بسوخت زار
سودا برد بنفشه و شکر چرا مرا
زان شکر و بنفشه به سودار رسید کار
از بس که غم خورم ز سپهر بنفشه رنگ
خاقانی بنفشه دلم خواند روزگار
بازار دل بنفشه صفت تحفهای کنم
تا دستهٔ بنفشه نهم پیش شهریار
سلطان اعظم آنکه به تیغ بنفشهفام
اندر دل مخالف دین شد بنفشه کار
تیغ بنفشه گونش برد شاخ شر چنانک
بیخ بنفشه، بوی دهان شرابخوار
گر پیش ما به بوی بنفشه برد نمک
تیغش نمک تن است به رنگی بنفشهوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت گل بنفشه اشاره دارد و احساسات عمیق شاعر را نسبت به آن القا میکند. شاعر خود را همچون گل بنفشه توصیف میکند، با لبانی بنفشهای و غمگین، که با درد و آتش عشق آمیخته است. او در جستجوی شکر و خوشی است اما به خاطر غمها و مشکلات، در خلأ عاطفی گرفتار است. به تصویر کشیده شدن رنگ بنفشه به عنوان نماد غم و شادی، بوی خوش آن و پیوندش با عشق و سیرتهای انسانی، تصویر زیبایی از حالت درونی شاعر میسازد. در نهایت، شاعر به پیشنهاد و تحفهای در عشق اشاره میکند که به شهریار تقدیم کند، و در این میان، به مبارزات و سختیهایی که در دل دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در نزد تو، من به علامت عشق و علاقهای در خور بنفشه نشستهام، با لبهایی که به رنگ بنفشهاند و نشان از حرارت و اشتیاقی بیقرار دارند.
هوش مصنوعی: از آن خط و لب که هر دو مانند بنفشه شیرین هستند، هنگامی که فصل بنفشه فرا میرسد، من آرزویی بیپایان دارم.
هوش مصنوعی: من مانند گل بنفشه بر روی زانوی خود نشستهام و رنگ زانوی من هزار بار زیباتر و دلرباتر از رنگ لبهاست.
هوش مصنوعی: دل من مانند بنفشهای است که از گرمای آتش پژمرده شده است، و زلف تو مانند آن بنفشه، جانم را به درد آورده و سوزانده است.
هوش مصنوعی: عشق و شوقی که به بنفشه و شکر داشتم، مرا تحت تأثیر قرار داد و به شدت درگیر احساساتم کرد. اقبال من به این خوشبوها و شیرینیها باعث شد که کارم به جایی برسد که نتوانم از آن ها دل بکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر اندوهی که در دل دارم، روزگار برایم به رنگ بنفشه است و مانند خاقانی، در غم و اندوه به سر میبرم.
هوش مصنوعی: در بازار دل، هدیهای تهیه میکنم که به دستهای از بنفشهها تقدیم شود تا به حضور پادشاه برسانم.
هوش مصنوعی: سلطان بزرگ کسی است که با زیبایی و لطافت خویش، دل مخالفان دین را نرم و آماده میکند. او با زرنگی و ظرافت، قدرت نفوذ و تأثیر بر دلها را دارد.
هوش مصنوعی: تیغ بنفشهاش از شاخ شر میبرد، بهگونهای که ریشه بنفشه مانند بوی دهان کسی که شراب خورده است، عطر خاصی به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به نزد ما بیاید و بوی خوش بنفشه را با خود آورد، تیغ و زخم او نیز زینتدهنده و دلنشین خواهد بود، چرا که رنگ آن به بنفشه میماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.