پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
شهربندی شد فلک در کوی تو
دیده کافوری و جان قیری کند
در سیهکاری سپیدی خوی تو
از دلت ترسم به گاه صلح از آنک
سر به شکر میبرد جادوی تو
بندهٔ دندان خویشم کو به گاز
نقش یاسین کرد بر بازوی تو
دربدر هر ماه چون گردد قمر
دیده شاید آن هلال ابروی تو
آهوی تاتار را سازد اسیر
چشم جادوخیز و عنبر موی تو
جان خاقانی تو داری اینت صید
چرب پهلویی هم از پهلوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی و تاثیرگذاری عشق و محبت اشاره دارد. شاعر با بیان تصویرهای زیبا و استعاری، عمق احساسات و عشق خود به معشوق را به تصویر میکشد. او به تشبیههای مختلفی اشاره میکند که نشانگر وابستگی و سرسپردگیاش به محبوب است. از توصیف زیباییهای ظاهری معشوق گرفته تا اشاره به قدرت عشق و تاثیر آن بر زندگی، شاعر به خوبی کشش و جذابیت عشق را به تصویر میکشد. در نهایت، عشق او به محبوبش به گونهای است که تمامی وجودش را تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: با یک حرکت کوچک، خرد را پشت پا زدم و به وجود تو رنگ و بوی جدیدی بخشیدم. جانم تنها در حضور تو عطر و طراوت یافته است.
هوش مصنوعی: مانند من، کسی که جانش بینهایت ارزشمند است، در حالتی از افسردگی و شکست قرار دارد؛ مثل عیسی که بر روی صلیب بود، تو هم با موهایت تأثیری عمیق و بزرگ بر روح من گذاشتی.
هوش مصنوعی: به دنبال خونریزیها، آسمان با ظلمت و ناامیدی در کوی تو گم شده است.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند کافور است و دل من مانند قیر میشود، در حالی که در کارهای ناشایست، سپیدی و پاکی تو نمایان است.
هوش مصنوعی: از دلم میترسم در زمان صلح، چون جادوگری تو باعث میشود سرم به شکرگزاری گراید.
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که دندانی دارم که با گاز زدن، نقش یاسین را بر روی بازوی تو میسازد.
هوش مصنوعی: هر زمانی که ماه کامل میشود، دگرگون میشوم و به یاد هلال ابروی تو میافتم.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و موی خوشبو و جذاب تو، حتی آهوی تاتار را نیز به دام میاندازد.
هوش مصنوعی: تو جان خاقانی را داری، این شکار خوشمزهای است که از پهلوی تو بهرهمند شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
ای کمین گاه فلک ابروی تو
آبروی آفتاب از روی تو
جای جانها گوشه شب پوش تو
دام دلها حلقه گیسوی تو
رنگکی دارد بهشت آباد و باغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.