دل از آن راحت جان نشکیبد
تشنه از آن آب روان نشکیبد
چکنم هرچه کنم دل کند آنک
دل از آن جان جهان نشکیبد
دل نیارامد و هم معذور است
کز دلارام چنان نشکیبد
گرچه خون ریزد دل دار نهان
دل ز خونریز نهان نشکیبد
سینه از زخم سنانش نالید
وآنگه از زخم سنان نشکیبد
گرچه پروانه کند عمر زیان
تا نسوزد ز زیان نشکیبد
دل چنان با غم او انس گرفت
که ز غم نیمزمان نشکیبد
چند گوئی که ز وصلش بشکیب
من شکیبم، دل و جان نشکیبد
من سگ اویم و نالم به سحر
به سحر سگ زفغان نشکیبد
دل خاقانی از آن یار که نیست
میزند لاف و از آن نشکیبد
چون گدا را نرسد دست به کام
هم ز لافی به زبان نشکیبد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق اشاره دارد. شاعر بیان میکند که دلش آرامی ندارد و به شدت تشنه محبت و وصال محبوب است. او به طور مکرر از ناله و زخم دل میگوید و نشان میدهد که در غم عشق چنان غرق شده که حتی اگر زخمها و دردها وجود داشته باشد، باز هم نمیتواند از عشق خود دست بکشد. اشاره میشود که دل هرگز نمیتواند از این عشق فرار کند و مانند پروانهای که به شمع نزدیک میشود، به زندگی در کنار محبوب خود ادامه میدهد، حتی اگر این کار به او آسیب برساند. در نهایت، شاعر خود را مانند سگی وفادار به یارش میداند که هر روز در غم فراق او ناله میکند.
هوش مصنوعی: دل هرگز آرام نمیگیرد، چون جانش را از دست داده است، و هیچگاه تشنه از آن آب زنده سیراب نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کاری که انجام دهم، دل از من هیچ نمیکَند و آن دل از جان و جهان خود به راحتی فرار نمیکند.
هوش مصنوعی: دل من آرامش ندارد و حق دارد که آرام نباشد؛ چون از دلبرم آنچنان درد و رنجی را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: هرچند دل به شدت زخمی و خونین است، اما عشق و احساسات عمیق آن را نمیتوان پنهان کرد و این زخمها در سکوت خود را نشان میدهند.
هوش مصنوعی: دل از درد تیرهایی که به آن زده شده ناله میکند و سپس از جراحتهایی که به آن وارد آمده، به شدت رنج میبرد.
هوش مصنوعی: هرچند پروانه عمر خود را بر اثر عشق و افروختگی از دست میدهد، اما تا نچشد از آتش عشق، دل نمیسوزد.
هوش مصنوعی: دل تا حدی به غم او عادت کرده که حتی در نیمه شب هم از این غم رنج نمیبرد.
هوش مصنوعی: هرچند که بگویی از وصل او صبر میکنم، اما دل و جانم نمیتوانند صبر کنند و همیشه در تب و تاب هستند.
هوش مصنوعی: من مانند سگی برای او هستم و در صبحگاهان فریاد میزنم، اما صدای من به گوش کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: دل خاقانی به خاطر یاری که در دسترسش نیست، به خود می بالد و از آن غم و دردش را پنهان نمیکند.
هوش مصنوعی: وقتی کسی که در نیاز است، به خواستههایش نمیرسد، نباید فقط به سخن گفتن و ادعاهای توخالی اکتفا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.