گنجور

 
خاقانی

خیز و به ایام گل بادهٔ گلگون بیار

نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار

دست مُقامر ببوس نقش حریفان بخوان

بزم صبوحی بساز نقل دگرگون بیار

شاهد دل ناشتاست درد زبان گز بده

مطرب جان خوش نواست نغمهٔ موزون بیار

شرط صبوحی بود گاو زر و خون رز

خون سیاوش بده، گاو فریدون بیار

پیش که یاوه شوند خرد وشاقان چرخ

بر بر گل عارضان ساغر گلگون بیار

باده به کم کاسگان تا خط بغداد ده

بهر لب خاصگان یک دو خط افزون بیار

غصهٔ ایام ریخت خون چو خاقانیی

شو دیت خون او زان می چون خون بیار

 
 
 
کانال تلگرام گنجور