خار غم تو گل طرب دارد
دل در پی تو سر طلب دارد
مه حلقه به گوش تو نمیزیبد
ور حلقه به گوش تو لقب دارد
وصل تو و زحمت رقیبانت
نخلی است که خار با رطب دارد
میسوز مرا که خام کس باشد
کز آتش سوختن عجب دارد
هر کو ز حدیث درد من گوید
این عذر نهد که خواجه تب دارد
وآن کس که به تو رسد مرا گوید
کو مهر تب تو بر دو لب دارد
بس تاریک است روز خاقانی
مانا که ز زلف تو نسب دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حسرت و غم عشق صحبت میکند. او میگوید که غم این عشق مانند خاری است که در دلش وجود دارد و دلش برای وصال معشوق به شدت longing (آرزو) دارد. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که اگرچه او در زنجیر زیباییهاست، اما این زنجیر برازندهاش نیست. او به الماس عشق و زحمات رقیبان نیز اشاره دارد و میگوید که عشقش مانند نخل است، که گرچه خار دارد، میوهای شیرین نیز میدهد. همچنین شاعر از درد و رنج ناشی از این عشق مینالد و میگوید که روزش به شدت تاریک است، زیرا به شکلی عمیق به معشوقش وابسته است. در کل، شعر ابراز احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق ناتمام است.
هوش مصنوعی: غم تو مانند خار است، اما این خار برای دل من شادی و طرب به ارمغان میآورد. دل من در جستجوی توست و خواهان دیدارت است.
هوش مصنوعی: ماهی که در حلقه گوش توست، به تو نمیآید، حتی اگر نام و لقب تو باشد.
هوش مصنوعی: پیوند تو با زحمات و کوشش رقبا، همچون درختی است که در کنار میوهاش، خارهایی نیز دارد.
هوش مصنوعی: آتش من را میسوزاند، چون ممکن است کسی که خام باشد، از سوختن من تعجب نکند.
هوش مصنوعی: هر کس که از درد من بگوید، بهانهاش این است که خواجه حال مناسبی ندارد.
هوش مصنوعی: آن که به تو میرسد از من میپرسد که مهر عشقت بر لبهای من کجاست.
هوش مصنوعی: روز خاقانی به شدت تاریک و غمانگیز است، چرا که این تاریکی به زلف تو گره خورده است و از آن نشئت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.