گنجور

 
خاقانی

پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است

جای فزاع نیست که گیتی مشوش است

ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است

برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است

چون مار ارقم است جهان گاه آزمون

کاندر درون کشنده و بیرون منقش است

با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجوی

کان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است

با هر که انس گیری از او سوخته شوی

بنگر که انس چیست مصحف ز آتش است

عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنک

گردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است

در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم است

در زیر ران دهر هم ادهم، هم ابرش است

خاقانیا منال که این ناله‌های تو

برساز روزگار نه بس زخمهٔ خوش است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فلکی شروانی

در معرکه چو آتش و بهرام سرکش است

شاید که فخر تخمه بهرام و آرش است

چون عرصه زمین ز بهار آسمان وش است

عالم چو عیش او خوش و چون طبع او کش است

گیتی چو فرش باغ ز فرش منقش است

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از فلکی شروانی
ادیب صابر

شادم زدل که عاشق آن زلف دلکش است

از عشق عشق اوست که با دل مرا خوش است

زلفین او کشم که سر زلف او مرا

دلبند و دلفریب و دلارام و دلکش است

طوفان زآب خیزد و تا عاشقم بر او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ادیب صابر
مولانا

ساقی بیار باده که ایام بس خوشست

امروز روز باده و خرگاه و آتش است

ساقی ظریف و باده لطیف و زمان شریف

مجلس چو چرخ روشن و دلدار، مَهوش‌است

بشنو نوای نای کز آن نفخه بانواست

[...]

حکیم نزاری

مشتاق روی دوست که حالش مشوش است

گر پابرهنه بر سر آتش رود خوش است

از سوختن گزند نباشد خلیل را

گر زان که شش جهات جهان جمله آتش است

چون تیر بی حجاب شوم در سرای دوست

[...]

ابن یمین

ساقی بیا که موسم آب چو آتش است

سرد است و می بموسم سرما درون خوش است

بی آب آتشین منشین خاصه موسمی

کز باد تند عالم خاکی مشوش است

می ده بآن نگار که در نرد دلبری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه