ای دل ای دل هلاک تن کردی
بس کن ای دل که کار من کردی
سر من زان جهان همی آید
که ره جان به پای تن کردی
از سگان کی به زهرهٔ شیر
که شکار آهوی ختن کردی
شب مهتاب چون به سر بازی
قصد خورشید غمزه زن کردی
در شبستان آفتاب شدی
آه من آسمان شکن کردی
گر سلیمان نهای به دیودلی
در پری خانه چون وطن کردی
لاجرم بهر یک شبه طربت
برگ صد سالم از حزن کردی
توئی آن مرغ کآتش آوردی
خود به خود قصد سوختن کردی
تیشه در بیشهٔ بلا بردی
هر سر شاخ بابزن کردی
دانهٔ دست پایدام تو گشت
از که نالی که خویشتن کردی
ای چو زنبور کلبهٔ قصاب
که سر اندر سر دهن کردی
سخن اندر زر است خاقانی
تو همه تکیه بر سخن کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.