چه کرد این بنده جز آزادمردی
که گرد خاطر او برنگردی
به دل گفتی نخواهم جست، جستی
جفا گفتی نخواهم کرد، کردی
همه بر حرف هجران داری انگشت
چه باشد این ورق را در نوردی
دل من مست توست او را میفکن
که مستان را فکندن نیست مردی
کجا یارم که با تو باز کوشم
که تو با رستم ای جان هم نبردی
چه سود ار من رسم در گرد اسبت؟
که تو صد ساله ره ز آن سوی گردی
برای آنکه نقش تو نگارند
دل خاقانی آمد لاجوردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی است و به موضوعات عشق و جدایی میپردازد. شاعر از احساساتش در مورد معشوق سخن میگوید و بر عدم صداقت او تأکید میکند. او به این نکته اشاره دارد که اگرچه دلش پر از عشق است، اما معشوق با وعدههایش بازی کرده و او را رها کرده است. همچنین، خاقانی به تنهایی و درد ناشی از هجران اشاره میکند و از خشمی که به خاطر بیوفایی معشوق در دلش ایجاد شده میگوید. به عبارت دیگر، این شعر به پوچی و دشواریهای عشق پرداخته و در نهایت به پردازش احساسات عمیق انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: این بنده چه کرده است جز اینکه مردی آزاده باشد که هرگز به یاد او برنگردی؟
هوش مصنوعی: به دل خود گفتم که دیگر به دنبال عشق نخواهم رفت، اما خود را به دردسر انداختی و با من بد کردی، در حالی که گفته بودی که آسیبی به من نخواهی رساند.
هوش مصنوعی: همه بر گفتههای جدایی تو تأکید میکنند، ولی چه معنی دارد وقتی تو این ورق را با موضوع دیگری جابجا میکنی؟
هوش مصنوعی: دل من به شدت به تو وابسته است، او را به حال خود بگذار و نران زیرا افرادی که در حال مستی هستند را نمیتوان به آسانی از حال خود بیرون آورد.
هوش مصنوعی: من کجا میتوانم با تو دوباره تلاش کنم، در حالی که تو حتی در برابر رستم هم نبرد نکردی، ای جان!
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که من به دور اسب تو بیفتم؟ در حالی که تو هزار سال است که از آن طرف میگردی.
هوش مصنوعی: برای اینکه تصویر تو را بکشند، دل خاقانی به رنگ لاجوردی آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو گویندت چرا زنهار خوردی
چرا بشکستی آن پیمان که کردی
یقینم حاصله که هرزه گردی
ازین گردش که داری برنگردی
بروی مو ببستی هر رهی را
بدین عادت که داری کی ته مردی
مباد این درج دولت را نوردی
میفتاد اندر این نوشاب گردی
همه عمر او نخفتی و نخوردی
که تا در هر شبی ختمی نکردی
کجا شد عهد و پیمانی که کردی
کجا شد قول و سوگندی که خوردی
نگفتی چرخ تا گردان بوَد گرد
از این سرگشته هرگز برنگردی
نگفتی تا بود خورشید دلگرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.