علم عشق عالی افتاده است
کیسهٔ صبر خالی افتاده است
اختیاری نبود عشق مرا
که ضروری و حالی افتاده است
اختر عشق را به طالع من
صفت بیزوالی افتاده است
دست بر شاخ وصل او نرسد
ز آنکه در اصل عالی افتاده است
خوش بخندم چو زلف او بینم
زآنکه شکلش هلالی افتاده است
هرچه دارد ضمیر خاقانی
در غمش حسب حالی افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و احوالات ناشی از آن سخن میگوید. او اشاره میکند که عشق او انتخابی نبوده و به صورت اجتنابناپذیری به او رسیده است. شاعر به ستاره عشق و وضعیت خود اشاره میکند و خود را در جستجوی وصال محبوب مییابد، اما به دلیل شرایط عالی و ناملموس عشق، به این وصال نمیرسد. او از زیبایی محبوبش و تأثیری که بر او دارد میگوید و در نهایت، احساساتی که در دل دارد را با توجه به غم و شادی ناشی از عشق بیان میکند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به اوج و قلهای رسیده است و در این مسیر، آمادگی و صبر افراد خالی و تمام شده است.
هوش مصنوعی: عشق من انتخابی نبوده، بلکه حالتی است که به شدت و به ناچار به من دست داده است.
هوش مصنوعی: ستاره عشق به شگون من به گونهای افتاده که هرگز زوال نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: کسی که در اصل و نژاد خود برتری دارد، به راحتی نمیتواند به وصال و ارتباط با او دست یابد.
هوش مصنوعی: وقتی زلف او را میبینم، با دل خوش میخندم، چون شکل زلفش مانند هلال است و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: تمام احساسات و افکاری که در دل خاقانی وجود دارد، به شدت تحت تأثیر غم و اندوه او قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.