آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غایت بیداد بود و عین جفا بود
قول تو دانی چه بود دام فسون بود
عهد تو دانی چه بود باد هوا بود
مهر بریدن ز یار مذهب ما نیست
لیک چنین هم طریق و رسم تو را بود
از تو و بیداد تو ننالم کاول
دل به تو من دادهام گناه مرا بود
ای دل خاقانی از گذشته مکن یاد
عاقبت این است آنچه رفت بلا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود میگوید که رفتار او ناپسند و بیوفا بوده و تنها دروغی برای فریب بوده است. او تأکید میکند که جدایی از یار برخلاف باور اوست، اما معشوق چنین رفتارهایی را انجام میدهد. شاعر از معشوق گلایهای ندارد زیرا خود را مقصر میداند که دل به او داده است. در نهایت، شاعر به خود میگوید که نباید به گذشته فکر کند، زیرا آنچه گذشته است، تنها درد و رنج بوده است.
هوش مصنوعی: آنچه تو انجام دادی، ای معشوق، نه نشانهای از وفاداری بود، بلکه در نهایت ظلم و بیرحمی بود و مصداق آشکار جفا بود.
هوش مصنوعی: قول تو مانند دام فریبندهای بود و پیمان تو همچون بادی بود که به سرعت میگذرد و اثرش زود برطرف میشود.
هوش مصنوعی: دوستی و محبت با یار، جزء اصول و اعتقادات ما نیست، اما این را هم باید بپذیریم که این رفتار و شیوهای است که تو نیز به آن عادت کردهای.
هوش مصنوعی: من از تو و ظلمی که به من کردهای شکایت نمیکنم، زیرا نخستین دل را به تو دادهام و گناه من همین است.
هوش مصنوعی: ای دل، خاقانی، به یاد گذشتهها نرو، چون عاقبت کار آن است که آنچه گذشت، برایت دشواریهایی به همراه داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.