گنجور

 
خاقانی

تا لوح جفا درست کردی

سر کیسهٔ عهد سست کردی

ای من سگ تو، تو بر سگ خویش

بسیار جفای چست کردی

گفتی سگ من چه داغ دارد

آن داغ که از نخست کردی

کشتیم درست و بر لب خویش

خون دل من درست کردی

گفتی ز جفا چه کردم آخر

چندان که مراد توست کردی

خاقانی بس کز اهل جستن

سر در سر کار جست کردی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode