|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق میپردازد. شاعر میگوید که مهر و محبت معشوق بر دیگران نمیتواند تاثیر بگذارد و عشق او ارزش و اهمیت ویژهای دارد که نمیتوان در چیزهای بیارزش قرار داد. او اعتراف میکند که وجودش وابسته به معشوق است و هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین او شود. شاعر بارها وعدهای از معشوق شنیده که بر او دلی خواهد بخشید، اما میگوید که بدون این بخشش، قلبش را نمیتواند به کسی دیگر بسپارد. او به این نتیجه میرسد که عشق به معشوق بر تمام جهان ارجح است و در نهایت، او تنها در نزد معشوق قرار میگیرد و هرگز نمیتواند از او جدا شود.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو را نمیتوان به دیگران منتقل کرد، مانند اینکه نمیتوان یک جواهر را در خاک دفن کرد.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من همچون گنجی ارزشمند است و نمیتوان آن را با چیزهای دیگر مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: دست تو در دست ماست و جان ما در آغوش توست، اما نمیتوانیم صورت را در وسط قرار دهیم.
هوش مصنوعی: تو بارها گفتهای که اگر بوسهای به من بدهی، من نمیتوانم تو را ببخشم و دل به این موضوع نمیتوان بست.
هوش مصنوعی: دل را باید به چیزی سپرد که ارزشش را داشته باشد، اما از این دنیا نمیتوان انتظار وفاداری و اعتماد داشت.
هوش مصنوعی: اگر روزگار به تو ظلم کند یا سرنوشت نتواند گناه این و آن را بر دوش تو بگذارد، پس نگران نباش.
هوش مصنوعی: نمیتوان با زمانه مبارزه کرد و حتی نمیتوان به آسمان هم نردبانی گذاشت.
هوش مصنوعی: خاقانی تا زمانی که در کوی تو اقامت دارد، نمیتواند به آستان تو قدم بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر من، ای دل، بند جان نتوان نهاد
شور در دیوانگان نتوان نهاد
های و هویی در فلک نتوان فکند
شر و شوری در جهان نتوان نهاد
چون پریشانی سر زلفت کند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.