گنجور

 
خاقانی

رخ به زلف سیاه می‌پوشد

طره زیر کلاه می‌پوشد

عارض او خلیفهٔ حسن است

از پی آن سیاه می‌پوشد

یوسفان را به چاه می‌فکند

وز جفا روی چاه می‌پوشد

بر در او ز های و هوی بتان

نالهٔ داد خواه می‌پوشد

آهوان را به سبزه می‌خواند

دام زیر گیاه می‌پوشد

حال خاقانی ارچه می‌داند

آب خود زیر کاه می‌پوشد