گنجور

 
خاقانی

خطی بر سوسن از عنبر کشیدی

سر خورشید در چنبر کشیدی

همه خط‌های خوبان جهان را

به خط خود قلم بر سر کشیدی

کنار نسترن پر سبزه کردی

پر طوطی سوی شکر کشیدی

مگر فهرست نیکوئی است آن خط

که بی‌پرگار و بی‌مسطر کشیدی

به گرد خرمن ماه از خط سبز

ز صد قوس و قزح خوش‌تر کشیدی

ز زلفت بس نبود این ترک‌تازی

که هندوی دگررا برکشیدی

تو بر خاقانی بیچاره دایم

گهی تیغ و گهی خنجر کشیدی