گنجور

 
خاقانی

شمع شب‌ها بجز خیال تو نیست

باغ جان‌ها بجز جمال تو نیست

رو که خورشید عشق را همه روز

طالعی به ز اتصال تو نیست

شو که سلطان فتنه را همه سال

سپهی به ز زلف و خال تو نیست

رَخش شوخی مران که عالم را

طاقت ضربت دوال تو نیست

سغبهٔ وعدهٔ محال توام

کیست کو سغبهٔ محال تو نیست

همه روز ار ز روی تو دورست

همه شب خالی از خیال تو نیست

ز آرزوها که داشت خاقانی

هیچ وهمی بجز وصال تو نیست

 
 
 
جدول قرآن کریم
غزل شمارهٔ ۵۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم