شماره ۱: به چشم مست، ز هستی ربوده ای ما را
شماره ۲: کو فریب وعده ای، جان بلااندوز را؟
شماره ۳: شب که به بزم خویشتن، دید من خراب را
شماره ۴: دل که زیاده می کند، قاعده نیاز را
شماره ۵: سازد خموش تا من حسرت فزوده را
شماره ۶: دلا بیطاقتی کم کن چو شیدا کردهای خود را
شماره ۷: می دهد ساقی می نابی که می سوزد مرا
شماره ۸: عشق تو برد هوش من غم فزوده را
شماره ۹: رفت سوی خانه چون بنمود روی خویش را
شماره ۱۰: من بی گناه و یار به کین می کشد مرا
شماره ۱۱: ای از کرشمه رخنه گر جان من بیا
شماره ۱۲: دمی که دل تپد، از غم امان دهد ما را
شماره ۱۳: ساعد آن سیمبر سوزد مرا
شماره ۱۴: زبس که سوخته داغ جدایی تو مرا
شماره ۱۵: کدام بت شده رهزن دل چو سنگ ترا
شماره ۱۶: من کجا، آرزوی وصل دلارام کجا
شماره ۱۷: به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را
شماره ۱۸: گر بیخودی مجال دهد اضطراب را
شماره ۱۹: برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟
شماره ۲۰: هزار شکوه، گر از یار بوده است مرا
شماره ۲۱: چشم مستی باز رهزن شد دل دیوانه را
شماره ۲۲: رخش توفان حسن وآفت دوران درو پیدا
شماره ۲۳: خوش آنکه بپرسی دل دیوانه ما را
شماره ۲۴: خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
شماره ۲۵: منم و دل خرابی، به تو می سپارم او را
شماره ۲۶: دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
شماره ۲۷: ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را
شماره ۲۸: ببین کز حیله سازیها ز ره چون می برد ما را
شماره ۲۹: از زلف تو شکوههاست مارا
شماره ۳۰: شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا
شماره ۳۱: انگشت اگر زنی به لبم چون پیالهها
شماره ۳۲: بیا ای قاصد از کویش، زغم آزاد کن مارا
شماره ۳۳: امید وعدههای تو نو میکند مرا
شماره ۳۴: در پا غمت چو صید زبون میکشد مرا
شماره ۳۵: مشو با روی آتشناک، شبها شمع محفلها
شماره ۳۶: در ایام روزه به از روز ما شب
شماره ۳۷: دامان ناز برزد وتیغ جفا گرفت
شماره ۳۸: ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
شماره ۳۹: چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست
شماره ۴۰: ز من دمی که گذشتی، شتاب حاجت نیست
شماره ۴۱: از منع غیر، دوش که خندان گذشت و رفت
شماره ۴۲: ناصح نصیحت تو به دل جایگیر نیست
شماره ۴۳: جز خون دل، شراب ندانستهام که چیست
شماره ۴۴: نالهام را کاش نشناسد که این فریاد کیست
شماره ۴۵: گر نیست فکر قتل منت، قهر بهر چیست
شماره ۴۶: تیر غمت که در دل صید زبون شکست
شماره ۴۷: شرمندهام که روی دلی چون نمود و رفت
شماره ۴۸: آنکه رشک بت چین است، این است
شماره ۴۹: جفای او من بیتاب را به جا نگذاشت
شماره ۵۰: اگر کسی سبب وصل یار من شده است
شماره ۵۱: غافل به من رسید و وفا را بهانه ساخت
شماره ۵۲: میا به پرستش من، چون امید صحت نیست
شماره ۵۳: وه که بر هر سر ره بیسر و پایی دگر است
شماره ۵۴: بس که پیشت عاشق از جام حجاب از دست رفت
شماره ۵۵: گشاد مهره دل زین بساط بر طرف است
شماره ۵۶: در کعبتین عشق تو نقش مراد نیست
شماره ۵۷: با غیر رسیدی و ز غیرت جگرم سوخت
شماره ۵۸: دل به جان آمده از عشق نهان، یار کجاست
شماره ۵۹: از حریم وصل، مهجورم نمیبایست داشت
شماره ۶۰: باز تیر مژه بر جان بلاکش زد و رفت
شماره ۶۱: ای مرغ دلم فاخته سرو بلندت
شماره ۶۲: چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
شماره ۶۳: به دل امید بهبودی نماندهست
شماره ۶۴: آن غمزه در صف مژه خشمگین نشست
شماره ۶۵: آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت
شماره ۶۶: امشب که گوشه اجلم منزل آمدهست
شماره ۶۷: نه شبنم بر زمین از یاسمین ریخت
شماره ۶۸: گویم چو حال خود به تو، تغییر حال چیست
شماره ۶۹: رقیب بهر چه پیدا به رهگذار تو نیست
شماره ۷۰: ترا با کس هوای همدمی نیست
شماره ۷۱: کجا نظر به من آن شوخ خشمگین انداخت؟
شماره ۷۲: چمن کز گل و غنچه بویی نداشت
شماره ۷۳: گلگون قبای من که بر ابرش برآمدهست
شماره ۷۴: هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت
شماره ۷۵: پروانه گر ز خلق نهان درد و داغ داشت
شماره ۷۶: چو دل فتاد ز پا، غمزهاش ز کین برخاست
شماره ۷۷: گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت
شماره ۷۸: در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت
شماره ۷۹: حیا گر ز عاشق به غایت خوش است
شماره ۸۰: بر سر مژگان هجوم اشک گلگون من است
شماره ۸۱: ای دل اندر آتش غم، آه دردآلود چیست
شماره ۸۲: بگشا کمند زلف که دل دردمند توست
شماره ۸۳: گر یار به سوی دیگران رفت
شماره ۸۴: به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت
شماره ۸۵: زپا فتادهام و سر بر آستانه اوست
شماره ۸۶: حرفی که از کسی نشنیدی، پیام ماست
شماره ۸۷: نداری غم، دلم گر از تو ناخشنود میگردد
شماره ۸۸: عشاق که ترک ره دلدار گرفتند
شماره ۸۹: چو یار از من رمید، آرام جان من که خواهد شد؟
شماره ۹۰: کو بخت آنکه یار شکایت ز من کند
شماره ۹۱: دوش در بزم که لبهایت شرابآلوده بود؟
شماره ۹۲: رازم فسانه از نگه عاشقانه شد
شماره ۹۳: چو مرا به بزم بیند، زمیان کنار گیرد
شماره ۹۴: شب، خواب پی به حال خرابم نمیبرد
شماره ۹۵: ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد
شماره ۹۶: زان جفاپیشه، کسانیکه خبر میآرند
شماره ۹۷: افغان که مرا همنفسان وانگذارند
شماره ۹۸: بس که قاصد را بیازارد چو نام من برد
شماره ۹۹: تلخکام غم او، درد و دوا نشناسد
شماره ۱۰۰: شب شوق بزم او رگ جانم گرفته بود
شماره ۱۰۱: خوبان در آزمودن ما صد جفا کنند
شماره ۱۰۲: نیم بسمل شدم از غمزه خودکامی چند
شماره ۱۰۳: چند یارب غم دل در پی جان خواهد بود
شماره ۱۰۴: گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد
شماره ۱۰۵: دعای عمر به این صید مبتلا چه کند
شماره ۱۰۶: بس که در خاطر قرار بیوفایی میدهد
شماره ۱۰۷: مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد
شماره ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ میبارد
شماره ۱۰۹: نا کرده کار دلبر من دل به کین نهاد
شماره ۱۱۰: چون دیدیام، نظر به زمین دوختن چه بود
شماره ۱۱۱: آن جفا پیشه که آیین وفا نشناسد
شماره ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود
شماره ۱۱۳: جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد
شماره ۱۱۴: ز جراحت تو ذوقی دل بیقرار دارد
شماره ۱۱۵: هر دشمنیی که بخت بد کرد
شماره ۱۱۶: آن نیست که دل به جا نشیند
شماره ۱۱۷: چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند
شماره ۱۱۸: بس که خواهد به من آن عربدهگر ننشیند
شماره ۱۱۹: سرگران دوش گذشتن زمن زار چه بود
شماره ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد
شماره ۱۲۱: ز بس کان سست پیمان در حق من بدگمان باشد
شماره ۱۲۲: تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد
شماره ۱۲۳: چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل نماند
شماره ۱۲۴: چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد
شماره ۱۲۵: زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد
شماره ۱۲۶: ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
شماره ۱۲۷: بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار کرد
شماره ۱۲۸: باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد
شماره ۱۲۹: آنها که عتاب از لب خندان تو یابند
شماره ۱۳۰: کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند
شماره ۱۳۱: پاره سازد غم تو رشته تدبیر امید
شماره ۱۳۲: بیرحم من از من سفر خویش نهان کرد
شماره ۱۳۳: دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند
شماره ۱۳۴: بعد عمری که دمی یار من زار شود
شماره ۱۳۵: زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید
شماره ۱۳۶: هر طرف از گرد حی با آه و واویلی نشد
شماره ۱۳۷: چو سرو قد تو از می به پیچ و تاب درآید
شماره ۱۳۸: زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند
شماره ۱۳۹: سخن آن مست کجا با من مدهوش کند
شماره ۱۴۰: باز دل چشم هوس در پی داغی دارد
شماره ۱۴۱: اول عشق است، جای بیوفاییها نبود
شماره ۱۴۲: ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خواهد بود
شماره ۱۴۳: از نخل او امید نوا داشتم، نشد
شماره ۱۴۴: دل چون ز بیوفایی او یاد میکند
شماره ۱۴۵: او درین نظاره کز تن جان محزون میرود
شماره ۱۴۶: از مستی شب، زلف تو بیتاب نماید
شماره ۱۴۷: بار غم سنگیندلان بر جان غمفرسا نهند
شماره ۱۴۸: جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا بماند
شماره ۱۴۹: با آنکه ز مستی خبر از خویش ندارد
شماره ۱۵۰: نشان من چو بتان از ستیز میجویند
شماره ۱۵۱: تا فاش شود راز دلم، بیخبری چند
شماره ۱۵۲: بشارت باد رندان را که ایام فراغ آمد
شماره ۱۵۳: دل چون ز پی سلامت افتاد
شماره ۱۵۴: ... اهی چنین باشد
شماره ۱۵۵: کدام شاه چنین کینهخواه میآید
شماره ۱۵۶: داد ازان دم که با دل ناشاد
شماره ۱۵۷: گل خون بر سر خار مژهام تیز آمد
شماره ۱۵۸: دل چشم به راه یار ننهاد
شماره ۱۵۹: ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد
شماره ۱۶۰: سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند
شماره ۱۶۱: آنچنان بدگمان که بود، نماند
شماره ۱۶۲: بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد
شماره ۱۶۳: هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد
شماره ۱۶۴: جان فدای تو بوالهوس نکند
شماره ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید
شماره ۱۶۶: آن پری چون زلف در پا میکشد
شماره ۱۶۷: سر ره چشم او بر دل نگیرد
شماره ۱۶۸: در عشق ز جان و تن که گوید؟
شماره ۱۶۹: از بس که دایم بیگنه آزردهام از یار خود
شماره ۱۷۰: حیف خوبان کاینچنین میخواره و هر جا روند
شماره ۱۷۱: با او سخنی ز من که گوید؟
شماره ۱۷۲: خدنگ تو چون ره به خون میبرد
شماره ۱۷۳: بر یاد قد او چو می تاب میدهند
شماره ۱۷۴: عنان چو از پی صید زبون بگرداند
شماره ۱۷۵: باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود
شماره ۱۷۶: چندان شب غم آه دل تنگ برآورد
شماره ۱۷۷: شرح الم دوری، در خامه نمیگنجد
شماره ۱۷۸: آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید
شماره ۱۷۹: قاصدی کز تو به ما نامه نامی آورد
شماره ۱۸۰: صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید
شماره ۱۸۱: سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد
شماره ۱۸۲: ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد
شماره ۱۸۳: دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده باشد
شماره ۱۸۴: با هرکه ستم پیشه من در سخن آید
شماره ۱۸۵: از جا دلم به جلوه حیرتفزا مبر
شماره ۱۸۶: ای که داری هوس عشق، کم عشرت گیر
شماره ۱۸۷: گر بشنوم که سوی رقیبان روی دگر
شماره ۱۸۸: با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر
شماره ۱۸۹: به اجل، کار دل زار مرا وا مگذار
شماره ۱۹۰: جان ندادهست برت عاشق بیمار هنوز
شماره ۱۹۱: ای چشم تو همچو فتنه خونریز
شماره ۱۹۲: بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز
شماره ۱۹۳: صحرای دل ز آتش می شد حجاب سوز
شماره ۱۹۴: جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هنوز
شماره ۱۹۵: حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس
شماره ۱۹۶: شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو خشنودش
شماره ۱۹۷: چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش
شماره ۱۹۸: درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش
شماره ۱۹۹: چنان رفتم من بیاعتبار از خاطر شادش
شماره ۲۰۰: ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن خویش
شماره ۲۰۱: هر لحظه مرا ذوق محبت برد از هوش
شماره ۲۰۲: از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش
شماره ۲۰۳: مردم و جان به غم یار نهانی مشتاق
شماره ۲۰۴: آتش به دل افروختن من شده نزدیک
شماره ۲۰۵: ز نومیدی وعده افسرده بودم
شماره ۲۰۶: ز ضعف، دست به دیوار داده آمدهام
شماره ۲۰۷: حرفی به تو از بیم سخنساز نگویم
شماره ۲۰۸: به خون چهره میشویم و میروم
شماره ۲۰۹: ز من در شکوه آن شوخ بلا بودهست، دانستم
شماره ۲۱۰: به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم
شماره ۲۱۱: قربان نگه کردن پنهان تو گردم
شماره ۲۱۲: رفتم کز التفات تو کامی نداشتم
شماره ۲۱۳: گرم آمدم سوی تو و افسرده میروم
شماره ۲۱۴: ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد خویم
شماره ۲۱۵: بس که هر لحظه فریبی به زبان دگرم
شماره ۲۱۶: شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم
شماره ۲۱۷: از آستان او گله آلود میروم
شماره ۲۱۸: ترسم گر از محبت خویشش خبر کنم
شماره ۲۱۹: دوش مستی را همآغوش جنون میساختم
شماره ۲۲۰: آن رفت که وصلت به دعا میطلبیدم
شماره ۲۲۱: چون نظر در خواب بر خورشید رخسارش کنم
شماره ۲۲۲: هلاک جان خود زان غمزه خونخوار فهمیدم
شماره ۲۲۳: گر از نوروز، نوشد ماتمم، خاطر مجوییدم
شماره ۲۲۴: امشب می وصال، پیاپی کشیدهام
شماره ۲۲۵: آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم
شماره ۲۲۶: از بس که بزم مهر و وفا گرم کردهام
شماره ۲۲۷: از تو ای شمع، من سوخته خرمن سوزم
شماره ۲۲۸: باز آتشی به جان بلاکش فکندهام
شماره ۲۲۹: وفای وعده گمان از تو بیوفا داریم
شماره ۲۳۰: ترا به کام رقیبان شنوده آمدهام
شماره ۲۳۱: چند از کوی تو چون باد نیاسوده روم
شماره ۲۳۲: ز بزمش با چنین خواری، نخواهم زود برخیزم
شماره ۲۳۳: از خون، پس از هلاک رقم کن به سنگ من
شماره ۲۳۴: به بزم دوش چنان بود همزبان با من
شماره ۲۳۵: ز اظهار نیازم برفروزد، از عتاب است این
شماره ۲۳۶: امروز بس که خواریم، در چشم گلعذاران
شماره ۲۳۷: درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من
شماره ۲۳۸: نباشد چارهای درآرزویش غیر جان دادن
شماره ۲۳۹: غمزه زنان بر جهانیان گذری کن
شماره ۲۴۰: خیال آشنایی چون کند بیگانه خوی من؟
شماره ۲۴۱: بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من
شماره ۲۴۲: جفای یار، چنان برده اعتبار از من
شماره ۲۴۳: از آه سردم آخر، رنجید یار از من
شماره ۲۴۴: به راه آرزو خاکم، طریق خاکساری بین
شماره ۲۴۵: ای مایه آزار دل، فکر دلزاری بکن
شماره ۲۴۶: چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیستن
شماره ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنهبار تو
شماره ۲۴۸: کو بخت کز برآمدن کام دل ازو
شماره ۲۴۹: تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو
شماره ۲۵۰: تا نیاید به میان حرف نهان من و تو
شماره ۲۵۱: دلم خوش است به نومیدی عنایت تو
شماره ۲۵۲: از بس که کردهام گله هر جا ز خوی او
شماره ۲۵۳: نمیبیند به سویم چون روم تنها به راه او
شماره ۲۵۴: کنم چو یاد ز بیگانهآشنایی تو
شماره ۲۵۵: با آنکه آزموده ترا دردمند تو
شماره ۲۵۶: با آنکه نیست آگهیام در جهان ز تو
شماره ۲۵۷: گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو
شماره ۲۵۸: از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو
شماره ۲۵۹: دل کیست، خراب صحبت تو
شماره ۲۶۰: خوش آنکه رنجه گر شده باشم ز خوی تو
شماره ۲۶۱: ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خونریز تو
شماره ۲۶۲: همچو غبار اگر شوم، در ره آرزوی تو
شماره ۲۶۳: مینمایم خویش را وارسته از سودای او
شماره ۲۶۴: دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده
شماره ۲۶۵: آنکه از پرسش یار است حجابآلوده
شماره ۲۶۶: زاهدا، به ز تو آن رند شرابآلوده
شماره ۲۶۷: دل و دیده را نباشد، چه نهان چه آشکاره
شماره ۲۶۸: نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده
شماره ۲۶۹: من بیخبر از خویش و دل از کار فتاده
شماره ۲۷۰: کاروان رفته و تنها من بیدل مانده
شماره ۲۷۱: به من که مست خرابم شراب ناب مده
شماره ۲۷۲: ای جان تلخکام، خراب از چه بادهای
شماره ۲۷۳: ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است پنداری
شماره ۲۷۴: خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی
شماره ۲۷۵: خوش آنکه بیخودم از نشاه نیاز کنی
شماره ۲۷۶: ای غیر، خواهش دل آسوده میکنی
شماره ۲۷۷: دلا ز سرو قدان برگرفتن نظر اولی
شماره ۲۷۸: امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی
شماره ۲۷۹: دلا چنین مگر از منع یار میگذری
شماره ۲۸۰: گشوده لب به حدیث ترحمآمیزی
شماره ۲۸۱: قصدم به غمزه ستمانگیز میکنی
شماره ۲۸۲: هرگز نظری سوی من از ناز نکردی
شماره ۲۸۳: خوشا صلحی که شرمآلوده از آزار من باشی
شماره ۲۸۴: خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی
شماره ۲۸۵: زود از بزم تو برخیزم چو یار من شوی
شماره ۲۸۶: من و آرزوی بزمی که ز حال من بپرسی
شماره ۲۸۷: ای خوش آن کز انتظارم گر خبر میداشتی
شماره ۲۸۸: بعد از نگاه گرم، تبسم نمیکنی
شماره ۲۸۹: بس که از ما بهر غیر ای بیوفا رنجیدهای
شماره ۲۹۰: به بالین من در تب غم نیایی
شماره ۲۹۱: آراستی صف مژه، راه که میزنی
شماره ۲۹۲: میرسی قاصد و دل را به تپیدن داری
شماره ۲۹۳: ز عشوه بس که مرا بیقرار خود کردی
شماره ۲۹۴: دلا بیا که برآریم سر به شیدایی
شماره ۲۹۵: زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی
شماره ۲۹۶: دل به تو بستم و ترک جفا ندهی
شماره ۲۹۷: دگر دل ربود از کفم دلربایی
شماره ۲۹۸: شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
شماره ۲۹۹: ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی
شماره ۳۰۰: رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کردی
شماره ۳۰۱: چنین به اهل وفا خشمگین چرا شدهای
شماره ۳۰۲: از فریب وعدهای بازم شکیبا کردهای
شماره ۳۰۳: دی شدی مست می ناب و خرابم کردی
شماره ۳۰۴: همانا در میان با غیر، حرف قتل من داری
این آمار از میان ۱٬۷۲۸ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | غزل | ۱٬۷۲۸ | ۱۰۰٫۰۰ |