از بس که دایم بیگنه آزردهام از یار خود
شرمندگیها میکشم، پیش نصیحتکار خود
صد بار اگر افسون کنم، شور جنون افزون کنم
یارب چه سازم چون کنم، درماندهام در کار خود
فارغ ز ذوق محفلم، وز ساز عشرت غافلم
در گوشه غم خوشدلم، با نالههای زار خود
دانسته از حالم بتر، هر روز از روز دگر
از ذوق این، هر دم خبر میپرسد از بیمار خود
مستی که دارم والهم، در پای او گر جان دهم
صد منت دیگر نهم، بر جان منتدار خود
دل از من آن آشوب جان، برد و پی دفع گمان
گه دوستم با دشمنان، گه یار با اغیار خود
در بزمسازی دمبهدم، بیتابم از داغ ستم
پیش تو باید بودنم، شرمنده از اطوار خود
گم شد دل پر آرزو، من دربهدر در جستوجو
میلی بیا بگذر ازو، دیگر مکن آزار خود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج و اندوه ناشی از عشق و رابطهای ناکام سخن میگوید. او از بیگناهیاش در مقابل یارش شکایت میکند و به شرمندگیهایی که به خاطر آن متحمل شده اشاره میکند. شاعر در احساساتی متناقض گرفتار است؛ از یکسو به عشق و شوق محبت وابسته است و از سوی دیگر از غم و درد ناامیدی رنج میبرد. او در تلاش است تا با وجود همه سختیها و عذابها، به نوعی با وضعیت خود سازگار شود، اما در نهایت از درد و آرامشناپذیری خود شکایت دارد و احساس میکند که همه چیز را از دست داده است. در کل، شعر تصویری عمیق از عشق، عذاب و نارضایتی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه همیشه بدون گناه آزرده شدهام، از یار خود شرمندگیهایی را تحمل میکنم، در برابر نصیحتگر خود.
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم تلاش کنم تا کسی را جادو کنم و یا شعف و شیدایی بیشتری ایجاد کنم، ای خدای من، چه کار باید بکنم؟ من در مشکلات خود به شدت گیج و ناتوانم.
هوش مصنوعی: من از لذت جمع و شادی دورم و توجهی به ساز و آواز ندارم. در گوشهای با غم خود راحت هستم و با نالههای دلbrokenم، احساس آرامش میکنم.
هوش مصنوعی: از حال من باخبر است و هر روز حال مرا از روز قبل بدتر میداند. از سر شوق و ذوق، هر لحظه درباره بیمار خود سوال میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از عشق و فداکاری میپردازد. شاعر از حالتی پرشور و مسحورکننده سخن میگوید که در عشق به معشوق به دست آورده است. او اظهار میکند که اگر لازم باشد جانش را هم در راه محبوب بدهد، باز هم از این کار خوشحال خواهد بود و حاضر است به خاطر او پذیرای سختیها باشد. در واقع، این ابراز عشق و وفاداری از عمق احساسات شاعر نسبت به معشوقش حکایت میکند.
هوش مصنوعی: دل من آزرده و نگران است و در تلاش است تا از گمانهای نابجا فرار کند؛ زیرا گاهی دوستم را در کنار دشمنان میبینم و گاهی یارم را در میان دیگران.
هوش مصنوعی: در جمع شادمانی هر لحظه بیقرارم و از درد رنجی که بر من رفته، مجبورم در کنار تو باشم و از رفتار خودم خجالت زدهام.
هوش مصنوعی: دل آرزوهای زیاد من گم شده است و من به دنبال یک میل و خواسته هستم. دیگر به آن موضوع فکر نکن و به خودت آسیب نرسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود
مسکین من بی صبر و دل، حیران شده در کار خود
هم مرغ نالان در چمن، هم گل دریده پیرهن
هر کس به یاری در سخن، من با دل افگار خود
عقلم که بودی رهنمون، خندید بر اهل جنون
[...]
عید است و چون گل هر کسی خندان به روی یار خود
ما و دلی چون غنچه خون بی سر و گل رخسار خود
خلقی شده در جست و جو هر سو که ماه عید کو
عید من آن کان ماهرو بنمایدم دیدار خود
تا چند خون دل خورم کو ساقی جان پرورم
[...]
کاری ندارم در جهان جز گریه در کردار خود
چون من مبادا هیچ کس درمانده ا ندر کار خود
ای سرو قد سیم تن وی گل رخ نازک بدن
از دوستان بشنو سخن خواری مکن با یار خود
لعل لبت با جان قرین زیر لبت در ثمین
[...]
عید است و هرکس از غلط غیری گرفته یار خود
مائیم و در خود عالمی دار خود و دیار خود
داریم با خود گفتگو داریم در خود جستجو
خود بیدل و در خویشتن جویندهٔ دلدار خود
گم کردهٔ خویشیم ما از خلق در پیشیم ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.