گنجور

 
میلی

دلم خوش است به نومیدی عنایت تو

که باور آیدم از دیگران شکایت تو

ز ناامیدی‌ام ای ناله شرم باد ترا

کزین زیاده گمان داشتم سرایت تو

ز گفت‌وگوی خود و مدعی پشیمانم

که ناامیدی‌ام افزود از حمایت تو

به گفت‌وگوست دلم با خیالش ای ناصح

برو برو که ندارم سر حکایت تو

چو میلی‌ام به نهایت رسید عمر و هنوز

نمی‌رهم ز جفاهای بی‌نهایت تو