ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
نکنم ازو شکایت، که گناه ناز باشد
به دل پر از شکایت، سر حرف باز کردم
تو مدار گوش با من، که سخن دراز باشد
ز گلی فتاده گویا، به دل تو خارخاری
که به ناز چشم مستت، اثر نیاز باشد
ز کجاست بخت آنم، که نهانی از رقیبان
نظری کنی به سویم، که بیان راز باشد
به کسی فتاده کارم، که به صد خلاف وعده
نه به عذرخواهی آید، نه بهانهساز باشد
به رهی که با رقیبان گذریّ و سوی میلی
نگهی کنی، چه گویم که چه جانگداز باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از یک شاعر است که در آن به احساسات نیاز و درد دل خود اشاره میکند. شاعر از کسی میخواهد که از او دوری نکند و به شکایتش توجهی نکند، زیرا این شکایت خود نوعی ناز است. او در دلش از بیتوجهی و عدم پاسخگویی طرف مقابل گلهمند است و به وضعیت نامناسب خود اشاره میکند، به ویژه زمانی که شخصی به وعدهاش عمل نمیکند. در نهایت، او از نظر محبتآمیز طرف مقابل آرزو میکند، زیرا این نگاه و توجه میتواند رابطهشان را بهبود بخشد.
هوش مصنوعی: اگر او از نیازمندی من پرهیز کند، من از او شکایتی نمیکنم؛ زیرا که ناز و زیبایی همواره گناهی ندارد.
هوش مصنوعی: دل من پر از شکایت است و من میخواهم از آن حرف بزنم، اما تو با من صحبت نکن، چون ممکن است بحث طولانی شود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از دل تو درد و رنجی وجود دارد، مانند خارهایی که از گلی افتاده است. این درد به خاطر زیبایی و ناز چشمان معشوق توست که به نوعی نشاندهندهٔ عشق و نیازی در دل تو است.
هوش مصنوعی: از کجا بخت من چنین است که تو بیخبر از رقیبان، نگاهی به من کنی، چرا که این نگاهی میتواند رازهایی را فاش کند.
هوش مصنوعی: من به کسی دچار مشکل شدهام که نه تنها به وعدههایش عمل نمیکند، بلکه حتی از عذرخواهی کردن یا بهانه آوردن هم خودداری میکند.
هوش مصنوعی: در مسیری که با رقبایت قدم میزنی و به سمت خواستههایت نگاهی میکنی، نمیدانم چه بگویم که چه دردناک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
[...]
نسزد چنین جمالی به حجاب ناز باشد
درِ دولت است بگذار همیشه باز باشد
اگرش ببینی ای دل گلههای زلف او را
برِ او مگوی ترسم که سخن دراز باشد
سر و عقل و جان و دینم همه پاک بردی و غم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.