ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است پنداری
به استغنای او کارت نیفتادهست پنداری
به بزمش رفتهام ناخوانده و بینم هراسانش
نهان از من پی غیری فرستادهست پنداری
ز غیر آن تندخو رنجیده و ظاهر نمیسازد
بنای رنجش او سست بنیاد است پنداری
به وقت آشتی هر دم گناهم بر زبان آرد
هنوز آن جنگجو در بند بیداد است پنداری
ز من بگذشته و دست رقیب از دست نگذارد
هنوز او را ز چون من ناکسی یاد است پنداری
چنان در هر تماشا حیرتم بر حیرت افزاید
که چشمم بر رخش هرگز نیفتادهست پنداری
ز کف مرغ دل میلی به سوی نخل بالایش
شتابان میرود، مرغ نوآزاد است پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.