گنجور

 
میلی

با آنکه آزموده ترا دردمند تو

هر دم فریب می‌خورد از زهرخند تو

باشد هم از فریب محبت که افکند

خود را به دست و پای اسیران، کمند تو

از بس که می‌کشند ز هر سو کمند شوق

در هیچ‌جا قرار ندارد سمند تو

از شرم، سر به پیش فکندیّ و بی‌خبر

نتوان گرفت دامن سرو بلند تو

مشکل شود به این‌همه خواریّ و ناکسی

میلی پسند خاطر مشکل‌پسند تو