گنجور

 
میلی

ای چشم تو همچو فتنه خونریز

چون می نگه تو فتنه‌انگیز

فریاد که از تپیدن دل

در هر نفس آتشم شود تیز

از بیخودی‌ام خوش آنکه باشی

گرم گله نصیحت آمیز

ای آنکه زنی دم از محبّت

از هستی خویشتن بپرهیز

برخیز و به پای دار بنشین

یا از سر کوی یار برخیز

میلی به اجل ترا چه دعوی‌ست

در دامن آن ستمگر آویز