دل چون ز بیوفایی او یاد میکند
پیش خیال او گله بنیاد میکند
زان گونه گرم خواهش داد است از تو دل
کش داد میدهیّ و همان داد میکند
پیغام قتل کز تو رقیب آورد به من
نومیدیام ببین که مرا شاد میکند
قتل مرا کرشمه جلاد او بس است
بیهوده شحنه اجل امداد میکند
از ذوق من به بند تو خلقی فتادهاند
صید تو کار آهوی صیاد میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به خاطر بیوفایی محبوبش دلشکسته و غمگین است. او در خیال محبوب خود، از او شکایت میکند و دلش خواستار اوست. شاعر اشاره میکند که رقیب او پیغامی از طرف محبوب برایش آورده که باعث ناامیدیاش شده، اما با این حال از این وضعیت شاد است. همچنین، او به شکنجهای که محبوبش به او میدهد اشاره میکند و به نوعی آن را طبیعی و اجتنابناپذیر میداند. در نهایت، شاعر میگوید که به خاطر عشقش، دیگران نیز به او علاقهمند شدهاند و او در این رابطه به مانند شکار آهو در دام صیاد است.
هوش مصنوعی: دل وقتی به یاد بیوفایی او میافتد، در خیال او شروع به شکایت و گلهگذاری میکند.
هوش مصنوعی: دل تو به خاطر خواهشهای گرم و قوی، از تو طلب میکند و تو هم به او محبت و عشق میورزی و در عوض، دل تو هم همان عشق و محبت را پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: پیامی که رقیب به من درباره قتل تو آورده، باعث ناامیدیام شده است، اما ببین که این ناامیدی چطور مرا خوشحال میکند.
هوش مصنوعی: کشتن من تنها به خاطر زیبایی و جاذبهٔ او کافی است و نیازی نیست که مرگ دادیاری کند.
هوش مصنوعی: از شوق و علاقهام، مردم به دام تو گرفتار شدهاند؛ همانطور که آهو در دست صیاد، گرفتار میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل چون ز عکس چهرۀ تو یاد می کند
عالم ز بوی ورنگ خود آباد می کند
گفتند غنچه را بدهان تو نسبت است
عمریست تا بدین دل خود شاد می کند
سنگین دل تو هست ز پولاد و نرگست
[...]
هر دم که جان وصال تو را یاد می کند
از غصّه جهان دلم آزاد می کند
چشمت بریخت خون دل مردمان به زجر
آن شوخ دیده بین که چه بیداد می کند
سرو قدت چو بگذرد اندر میان باغ
[...]
می خورده خنده بر من ناشاد می کند
آن ترک مست بین که چه بیداد می کند
دارم چنان خیال که پندارم این زمان
دارد به دست جام و مرا یاد می کند
عاشق چو مور در ته پا رفت و او همان
[...]
یاد تو جان غمزده را شاد میکند
هرگز نمیرد آنکه ترا یاد میکند
هر بلبلی که زمزمه بنیاد میکند
اول مرا به برگ گلی یاد میکند
از درد رو متاب که یک قطره خون گرم
در دل هزار میکده ایجاد میکند
آهی که زیر لب شکند دردمند عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.