گنجور

 
میلی

چند یارب غم دل در پی جان خواهد بود

توسن شوق چنین سخت عنان خواهد بود

چون کنندم به قیامت ز بد و نیک سوال

حیرت روی توام بند زبان خواهد بود

هر زمان یار و رقیبان سوی من می‌نگرند

حرف خون ریختن من به میان خواهد بود

این غمم کشت که در حشر خجل خواهی شد

کز تو هر گوشه شهیدی به فغان خواهد بود

میلی امشب که غم او شده همصحبت من

ساغرم دیده خونابه‌فشان خواهد بود