گنجور

 
میلی

امشب که گوشه اجلم منزل آمده‌ست

در منزل تو غیر به کام دل آمده‌ست

گردید منفعل، مگر از من خبر نداشت

آن شاخ گل که سر زده در محفل آمده‌ست

آسان نمود عشق تو بخت مرا به خواب

تعبیر خوابهای چنین، مشکل آمده‌ست

بد مست را به شیشه شکستن کشید دل

امشب که غمزه تو مرا بر دل آمده‌ست

چون دیگری مرا به غریبی نمی‌شناخت

از بی‌کسی به ماتم من غافل آمده‌ست

میلی به رهگذار تو امروز دیرتر

از ناامیدی دل بی‌حاصل آمده‌ست