گنجور

 
میلی

دل چون ز پی سلامت افتاد

در سلسلهٔ ملامت افتاد

بر تافت عنان دل از پی جان

دنبال تو سرو قامت افتاد

چون بر سر کوی او رسیدیم

در سر هوس اقامت افتاد

هر کس که نهاد پا در آن کوی

در معرکه قیامت افتاد

بنیاد تنم ز دیده نم دید

چندان‌که ز استقامت افتاد

مرغ دل ما گریخت زان طفل

در دامگه ندامت افتاد

میلی ز هزار قید عالم

آزاد شد و به دامت افتاد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode