گنجور

 
میلی

دل چون ز پی سلامت افتاد

در سلسلهٔ ملامت افتاد

برتافت عنان دل از پی جان

دنبال تو سرو قامت افتاد

چون بر سر کوی او رسیدیم

در سر هوس اقامت افتاد

هر کس که نهاد پا در آن کوی

در معرکه قیامت افتاد

بنیاد تنم ز دیده نم دید

چندان‌که ز استقامت افتاد

مرغ دل ما گریخت زان طفل

در دامگه ندامت افتاد

میلی ز هزار قید عالم

آزاد شد و به دامت افتاد

 
 
 
امیر شاهی

دل بهر تو در ملامت افتاد

وز عشق بدین علامت افتاد

گشتم به هوس ندیم عشقت

خود عاقبتم ندامت افتاد

ای دل، چو به قامتش فتادی

[...]

شاهدی

دل دید قدت ز قامت افتاد

در واقعۀ قیامت افتاد

جان رفت که دل رهاند از عشق

خود نیز در این ملامت افتاد

هر کو به سلام عشق آمد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه