گنجور

 
میلی

از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو

قادر نیم بر آنکه بگویم جواب تو

مردم چو دوش مضطرب از دور دیدمت

کز بهر قتل کیست دگر اضطراب تو

تو در حجابی و نتوانم ز انفعال

گفتن حکایتی پی رفع حجاب تو

یک حرف پرسی‌ام اگر از بعد صد عتاب

گوید رقیب پیشتر از من جواب تو

میلی عجب اگر کند از عمر خود حساب

روزی که بوده بی‌ستم بی‌حساب تو