گنجور

 
میلی

حیا گر ز عاشق به غایت خوش است

ولی از بتان بی‌نهایت خوش است

دلا هر دم از یار، بهر فریب

به پیش رقیبان شکایت خوش است

چنان خو گرفتیم با ناخوشی

که دلدار ما بی‌عنایت خوش است

ترا با من بی‌زبان پیش غیر

به چشم و به ابرو حکایت خوش است

بجز قصهٔ عشق، میلی مگوی

که در عاشقیها روایت خوش است