گنجور

 
میلی

آنکه از پرسش یار است حجاب‌آلوده

گوید از قهر سخنهای عتاب‌آلوده

می‌رود تند و خبر می‌دهد از وعده غیر

هر طرف دیدن و رفتار شتاب‌آلوده

بهر خاطر خوشی دشمن و خرسندی من

در سوالم کند اعراض جواب‌آلوده

دوش در بزم که بیدار نشستی، که کنون

نیمروز است و بود چشم تو خواب‌آلوده

دید سویم به غضب یار و ز بس نومیدم

داد خرسندی‌ام آن لطف عتاب‌آلوده

تا به کی بینم و نادیده کنم چون میلی

کآیی از صحبت اغیار، شراب‌آلوده