گنجور

 
میلی

حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس

کار او از پخته‌کاری وعده خام است و بس

داد دشنام دعاگویان، نمی‌داند که ما

مدعایی کز دعا داریم، دشنام است و بس

خوشدلم کز زهر ناکامی نباشد بهره‌مند

کامجویی کش به دل اندیشه کام است و بس

کی دلم چون مرغ بسمل گیرد از مردن قرار

عاشقان را در دل آرام از دلارام است و بس

ای که درای خار هستی در قدم، منشین ز پا

کز تو تا منزلگه مقصود، یک گام است و بس

مست می را سرخوشی هر لحظه از پیمانه‌ای‌ست

سرخوشان عشق را مستی ز یک جام است و بس

هر طرف در عهد حسنت نامزد خلقی به عشق

میلی بیچاره در عشق تو بد نام است و بس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode