شماره ۱: به چشم مست، ز هستی ربوده ای ما را
شماره ۲: کو فریب وعده ای، جان بلااندوز را؟
شماره ۳: شب که به بزم خویشتن، دید من خراب را
شماره ۴: دل که زیاده می کند، قاعده نیاز را
شماره ۵: سازد خموش تا من حسرت فزوده را
شماره ۶: دلا بیطاقتی کم کن چو شیدا کردهای خود را
شماره ۷: می دهد ساقی می نابی که می سوزد مرا
شماره ۸: عشق تو برد هوش من غم فزوده را
شماره ۹: رفت سوی خانه چون بنمود روی خویش را
شماره ۱۰: من بی گناه و یار به کین می کشد مرا
شماره ۱۱: ای از کرشمه رخنه گر جان من بیا
شماره ۱۲: دمی که دل تپد، از غم امان دهد ما را
شماره ۱۳: ساعد آن سیمبر سوزد مرا
شماره ۱۴: زبس که سوخته داغ جدایی تو مرا
شماره ۱۵: کدام بت شده رهزن دل چو سنگ ترا
شماره ۱۶: من کجا، آرزوی وصل دلارام کجا
شماره ۱۷: به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را
شماره ۱۸: گر بیخودی مجال دهد اضطراب را
شماره ۱۹: برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟
شماره ۲۰: هزار شکوه، گر از یار بوده است مرا
شماره ۲۱: چشم مستی باز رهزن شد دل دیوانه را
شماره ۲۲: رخش توفان حسن وآفت دوران درو پیدا
شماره ۲۳: خوش آنکه بپرسی دل دیوانه ما را
شماره ۲۴: خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
شماره ۲۵: منم و دل خرابی، به تو می سپارم او را
شماره ۲۶: دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
شماره ۲۷: ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را
شماره ۲۸: ببین کز حیله سازیها ز ره چون می برد ما را
شماره ۲۹: از زلف تو شکوههاست مارا
شماره ۳۰: شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا
شماره ۳۱: انگشت اگر زنی به لبم چون پیالهها
شماره ۳۲: بیا ای قاصد از کویش، زغم آزاد کن مارا
شماره ۳۳: امید وعدههای تو نو میکند مرا
شماره ۳۴: در پا غمت چو صید زبون میکشد مرا
شماره ۳۵: مشو با روی آتشناک، شبها شمع محفلها
شماره ۳۶: در ایام روزه به از روز ما شب
شماره ۳۷: دامان ناز برزد وتیغ جفا گرفت
شماره ۳۸: ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
شماره ۳۹: چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست
شماره ۴۰: ز من دمی که گذشتی، شتاب حاجت نیست
شماره ۴۱: از منع غیر، دوش که خندان گذشت و رفت
شماره ۴۲: ناصح نصیحت تو به دل جاگیر نیست
شماره ۴۳: جز خون دل، شراب ندانستهام که چیست
شماره ۴۴: نالهام را کاش نشناسد که این فریاد کیست
شماره ۴۵: گر نیست فکر قتل منت، قهر بهر چیست
شماره ۴۶: تیر غمت که در دل صید زبون شکست
شماره ۴۷: شرمندهام که روی دلی چون نمود و رفت
شماره ۴۸: آنکه رشک بت چین است، این است
شماره ۴۹: جفای او من بیتاب را به جا نگذاشت
شماره ۵۰: اگر کسی سبب وصل یار من شده است
شماره ۵۱: غافل به من رسید و وفا را بهانه ساخت
شماره ۵۲: میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
شماره ۵۳: وه که بر هر سر ره بیسر و پایی دگر است
شماره ۵۴: بس که پیشت عاشق از جام حجاب از دست رفت
شماره ۵۵: گشاد مهره دل زین بساط بر طرف است
شماره ۵۶: در کعبتین عشق تو نقش مراد نیست
شماره ۵۷: با غیر رسیدی و ز غیرت جگرم سوخت
شماره ۵۸: دل به جان آمده از عشق نهان، یار کجاست
شماره ۵۹: از حریم وصل، مهجورم نمیبایست داشت
شماره ۶۰: باز تیر مژه بر جان بلاکش زد و رفت
شماره ۶۱: ای مرغ دلم فاخته سرو بلندت
شماره ۶۲: چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
شماره ۶۳: به دل امید بهبودی نماندهست
شماره ۶۴: آن غمزه در صف مژه خشمگین نشست
شماره ۶۵: آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت
شماره ۶۶: امشب که گوشه اجلم منزل آمدهست
شماره ۶۷: نه شبنم بر زمین از یاسمین ریخت
شماره ۶۸: گویم چو حال خود به تو، تغییر حال چیست
شماره ۶۹: رقیب بهر چه پیدا به رهگذار نیست
شماره ۷۰: ترا با کس هوای همدمی نیست
شماره ۷۱: کجا نظر به من آن شوخ خشمگین نظر انداخت؟
شماره ۷۲: چمن کز گل و غنچه بویی نداشت
شماره ۷۳: گلگون قبای من که بر ابرش برآمدهست
شماره ۷۴: هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت
شماره ۷۵: پروانه گر ز خلق نهان درد و داغ داشت
شماره ۷۶: چو دل فتاد ز پا، غمزهاش ز کین برخاست
شماره ۷۷: گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت
شماره ۷۸: در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت
شماره ۷۹: حیا گر ز عاشق به غایت خوش است
شماره ۸۰: بر سر مژگان هجوم اشک گلگون من است
شماره ۸۱: ای دل اندر آتش غم، آه دردآلود چیست
شماره ۸۲: بگشا کمند زلف که دل دردمند توست
شماره ۸۳: گر یار به سوی دیگران رفت
شماره ۸۴: به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت
شماره ۸۵: زپا فتادهام و سر بر آستانه اوست
شماره ۸۶: حرفی که از کسی نشنیدی، پیام ماست
شماره ۸۷: نداری غم، دلم گر از تو ناخشنود میگردد
شماره ۸۸: عشاق که ترک ره دلدار گرفتند
شماره ۸۹: چو یار از من رمید، آرام جان من که خواهد شد؟
شماره ۹۰: کو بخت آنکه یار شکایت ز من کند
شماره ۹۱: دوش در بزم که لبهایت شرابآلوده بود؟
شماره ۹۲: رازم فسانه از نگه عاشقانه شد
شماره ۹۳: چو مرا به بزم بیند، زمیان کنار گیرد
شماره ۹۴: شب، خواب پی به حال خرابم نمیبرد
شماره ۹۵: ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد
شماره ۹۶: زان جفاپیشه، کسانیکه خبر میآرند
شماره ۹۷: افغان که مرا همنفسان وانگذارند
شماره ۹۸: بس که قاصد را بیازارد چو نام من برد
شماره ۹۹: تلخکام غم او، درد و دوا نشناسد
شماره ۱۰۰: شب شوق بزم او رگ جانم گرفته بود
شماره ۱۰۱: خوبان در آزمودن ما صد جفا کنند
شماره ۱۰۲: نیم بسمل شدم از غمزه خودکامی چند
شماره ۱۰۳: چند یارب غم دل در پی جان خواهد بود
شماره ۱۰۴: گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد
شماره ۱۰۵: دعای عمر به این صید مبتلا چه کند
شماره ۱۰۶: بس که در خاطر قرار بیوفایی میدهد
شماره ۱۰۷: مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد
شماره ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ میبارد
شماره ۱۰۹: نا کرده کار دلبر من دل به کین نهاد
شماره ۱۱۰: چون دیدیام، نظر به زمین دوختن چه بود
شماره ۱۱۱: آن جفا پیشه که آیین وفا نشناسد
شماره ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود
شماره ۱۱۳: جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد
شماره ۱۱۴: ز جراحت تو ذوقی دل بیقرار دارد
شماره ۱۱۵: هر دشمنیی که بخت بد کرد
شماره ۱۱۶: آن نیست که دل به جا نشیند
شماره ۱۱۷: چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند
شماره ۱۱۸: بس که خواهد به من آن عربدهگر ننشیند
شماره ۱۱۹: سرگران دوش گذشتن زمن زار چه بود
شماره ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد
شماره ۱۲۱: ز بس کان سست پیمان در حق من بدگمان باشد
شماره ۱۲۲: تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد
شماره ۱۲۳: چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل نماند
شماره ۱۲۴: چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد
شماره ۱۲۵: زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد
شماره ۱۲۶: ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
شماره ۱۲۷: بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار کرد
شماره ۱۲۸: باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد
شماره ۱۲۹: آنها که عتاب از لب خندان تو یابند
شماره ۱۳۰: کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند
شماره ۱۳۱: پاره سازد غم تو رشته تدبیر امید
شماره ۱۳۲: بیرحم من از من سفر خویش نهان کرد
شماره ۱۳۳: دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند
شماره ۱۳۴: بعد عمری که دمی یار من زار شود
شماره ۱۳۵: زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید
شماره ۱۳۶: هر طرف از گرد حی با آه و واویلی نشد
شماره ۱۳۷: چو سرو قد تو از می به پیچ و تاب درآید
شماره ۱۳۸: زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند
شماره ۱۳۹: سخن آن مست کجا با من مدهوش کند
شماره ۱۴۰: باز دل چشم هوس در پی داغی دارد
شماره ۱۴۱: اول عشق است، جای بیوفاییها نبود
شماره ۱۴۲: ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خواهد بود
شماره ۱۴۳: از نخل او امید نوا داشتم، نشد
شماره ۱۴۴: دل چون ز بیوفایی او یاد میکند
شماره ۱۴۵: او درین نظاره کز تن جان محزون میرود
شماره ۱۴۶: از مستی شب، زلف تو بیتاب نماید
شماره ۱۴۷: بار غم سنگیندلان بر جان غمفرسا نهند
شماره ۱۴۸: جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا بماند
شماره ۱۴۹: با آنکه ز مستی خبر از خویش ندارد
شماره ۱۵۰: نشان من چو بتان از ستیز میجویند
شماره ۱۵۱: تا فاش شود راز دلم، بیخبری چند
شماره ۱۵۲: بشارت باد رندان را که ایام فراغ آمد
شماره ۱۵۳: دل چون ز پی سلامت افتاد
شماره ۱۵۴: ... اهی چنین باشد
شماره ۱۵۵: کدام شاه چنین کینهخواه میآید
شماره ۱۵۶: داد ازان دم که با دل ناشاد
شماره ۱۵۷: گل خون بر سر خار مژهام تیز آمد
شماره ۱۵۸: دل چشم به راه یار ننهاد
شماره ۱۵۹: ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد
شماره ۱۶۰: سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند
شماره ۱۶۱: آنچنان بدگمان که بود، نماند
شماره ۱۶۲: بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد
شماره ۱۶۳: هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد
شماره ۱۶۴: جان فدای تو بوالهوس نکند
شماره ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید
شماره ۱۶۶: آن پری چون زلف در پا میکشد
شماره ۱۶۷: سر ره چشم او بر دل نگیرد
شماره ۱۶۸: در عشق ز جان و تن که گوید؟
شماره ۱۶۹: از بس که دایم بیگنه آزردهام از یار خود
شماره ۱۷۰: حیف خوبان کاینچنین میخواره و هر جا روند
شماره ۱۷۱: با او سخنی ز من که گوید؟
شماره ۱۷۲: خدنگ تو چون ره به خون میبرد
شماره ۱۷۳: بر یاد قد او چو می تاب میدهند
شماره ۱۷۴: عنان چو از پی صید زبون بگرداند
شماره ۱۷۵: باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود
شماره ۱۷۶: چندان شب غم آه دل تنگ برآورد
شماره ۱۷۷: شرح الم دوری، در خامه نمیگنجد
شماره ۱۷۸: آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید
شماره ۱۷۹: قاصد کز تو به ما نامه نامی آورد
شماره ۱۸۰: صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید
شماره ۱۸۱: سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد
شماره ۱۸۲: ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد
شماره ۱۸۳: دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده باشد
شماره ۱۸۴: با هرکه ستم پیشه من در سخن آید
شماره ۱۸۵: از جا دلم به جلوه حیرتفزا مبر
شماره ۱۸۶: ای که داری هوس عشق، کم عشرت گیر
شماره ۱۸۷: گر بشنوم که سوی رقیبان روی گر
شماره ۱۸۸: با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر
شماره ۱۸۹: به اجل، کار دل زار مرا وا مگذار
شماره ۱۹۰: جان ندادهست برت عاشق بیمار هنوز
شماره ۱۹۱: ای چشم تو همچو فتنه خونریز
شماره ۱۹۲: بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز
شماره ۱۹۳: صحرای دل ز آتش می شد حجاب سوز
شماره ۱۹۴: جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هنوز
شماره ۱۹۵: حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس
شماره ۱۹۶: شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو خشنودش
شماره ۱۹۷: چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش
شماره ۱۹۸: درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش
شماره ۱۹۹: چنان رفتم من بیاعتبار از خاطر شادش
شماره ۲۰۰: ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن خویش
شماره ۲۰۱: هر لحظه مرا ذوق محبت برد از هوش
شماره ۲۰۲: از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش
شماره ۲۰۳: مردم و جان به غم یار نهانی مشتاق
شماره ۲۰۴: آتش به دل افروختن من شده نزدیک
شماره ۲۰۵: ز نومیدی وعده افسرده بودم
شماره ۲۰۶: ز ضعف، دست به دیوار داده آمدهام
شماره ۲۰۷: حرفی به تو از بیم سخنساز نگویم
شماره ۲۰۸: به خون چهره میشویم و میروم
شماره ۲۰۹: ز من در شکوه آن شوخ بلا بودهست، دانستم
شماره ۲۱۰: به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم
شماره ۲۱۱: قربان نگه کردن پنهان تو گردم
شماره ۲۱۲: رفتم کز التفات تو کامی نداشتم
شماره ۲۱۳: گرم آمدم سوی تو و افسرده میروم
شماره ۲۱۴: ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد خویم
شماره ۲۱۵: بس که هر لحظه فریبی به زبان دگرم
شماره ۲۱۶: شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم
شماره ۲۱۷: از آستان او گله آلود میروم
شماره ۲۱۸: ترسم گر از محبت خویشش خبر کنم
شماره ۲۱۹: دوش مستی را همآغوش جنون میساختم
شماره ۲۲۰: آن رفت که وصلت به دعا میطلبیدم
شماره ۲۲۱: چون نظر در خواب بر خورشید رخسارش کنم
شماره ۲۲۲: هلاک جان خود زان غمزه خونخوار فهمیدم
شماره ۲۲۳: گر از نوروز، نوشد ماتمم، خاطر مجوییدم
شماره ۲۲۴: امشب می وصال، پیاپی کشیدهام
شماره ۲۲۵: آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم
شماره ۲۲۶: از بس که بزم مهر و وفا گرم کردهام
شماره ۲۲۷: از تو ای شمع، من سوخته خرمن سوزم
شماره ۲۲۸: باز آتشی به جان بلاکش فکندهام
شماره ۲۲۹: وفای وعده گمان از تو بیوفا داریم
شماره ۲۳۰: ترا به کام رقیبان شنوده آمدهام
شماره ۲۳۱: چند از کوی تو چون باد نیاسوده روم
شماره ۲۳۲: ز بزمش با چنین خواری، نخواهم زود برخیزم
شماره ۲۳۳: از خون، پس از هلاک رقم کن به سنگ من
شماره ۲۳۴: به بزم دوش چنان بود همزبان با من
شماره ۲۳۵: ز اظهار نیازم برفروزد، از عتاب است این
شماره ۲۳۶: امروز بس که خواریم، در چشم گلعذاران
شماره ۲۳۷: درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من
شماره ۲۳۸: نباشد چارهای درآرزویش غیر جان دادن
شماره ۲۳۹: غمزه زنان بر جهانیان گذری کن
شماره ۲۴۰: خیال آشنایی چون کند بیگانه خوی من؟
شماره ۲۴۱: بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من
شماره ۲۴۲: جفای یار، چنان برده اعتبار از من
شماره ۲۴۳: از آه سردم آخر، رنجید یار از من
شماره ۲۴۴: به راه آرزو خاکم، طریق خاکساری بین
شماره ۲۴۵: ای مایه آزار دل، فکر دلزاری بکن
شماره ۲۴۶: چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیستن
شماره ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنهبار تو
شماره ۲۴۸: کو بخت کز برآمدن کام دل ازو
شماره ۲۴۹: تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو
شماره ۲۵۰: تا نیاید به میان حرف نهان من و تو
شماره ۲۵۱: دلم خوش است به نومیدی عنایت تو
شماره ۲۵۲: از بس که کردهام گله هر جا ز خوی او
شماره ۲۵۳: نمیبیند به سویم چون روم تنها به راه او
شماره ۲۵۴: کنم چو یاد ز بیگانهآشنایی تو
شماره ۲۵۵: با آنکه آزموده ترا دردمند تو
شماره ۲۵۶: با آنکه نیست آگهیام در جهان ز تو
شماره ۲۵۷: گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو
شماره ۲۵۸: از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو
شماره ۲۵۹: دل کیست، خراب صحبت تو
شماره ۲۶۰: خوش آنکه رنجه گر شده باشم ز خوی تو
شماره ۲۶۱: ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خونریز تو
شماره ۲۶۲: همچو غبار اگر شوم، در ره آرزوی تو
شماره ۲۶۳: مینمایم خویش را وارسته از سودای او
شماره ۲۶۴: دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده
شماره ۲۶۵: آنکه از پرسش یار است حجابآلوده
شماره ۲۶۶: زاهدا، به ز تو آن رند شرابآلوده
شماره ۲۶۷: دل و دیده را نباشد، چه نهان چه آشکاره
شماره ۲۶۸: نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده
شماره ۲۶۹: من بیخبر از خویش و دل از کار فتاده
شماره ۲۷۰: کاروان رفته و تنها من بیدل مانده
شماره ۲۷۱: به من که مست خرابم شراب ناب مده
شماره ۲۷۲: ای جان تلخکام، خراب از چه بادهای
شماره ۲۷۳: ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است پنداری
شماره ۲۷۴: خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی
شماره ۲۷۵: خوش آنکه بیخودم از نشاه نیاز کنی
شماره ۲۷۶: ای غیر، خواهش دل آسوده میکنی
شماره ۲۷۷: دلا ز سرو قدان برگرفتن نظر اولی
شماره ۲۷۸: امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی
شماره ۲۷۹: دلا چنین مگر از منع یار میگذری
شماره ۲۸۰: گشوده لب به حدیث ترحمآمیزی
شماره ۲۸۱: قصدم به غمزه ستمانگیز میکنی
شماره ۲۸۲: هرگز نظری سوی من از ناز نکردی
شماره ۲۸۳: خوشا صلحی که شرمآلوده از آزار من باشی
شماره ۲۸۴: خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی
شماره ۲۸۵: زود از بزم تو برخیزم چو یار من شوی
شماره ۲۸۶: من و آرزوی بزمی که ز حال من بپرسی
شماره ۲۸۷: ای خوش آن کز انتظارم گر خبر میداشتی
شماره ۲۸۸: بعد از نگاه گرم، تبسم نمیکنی
شماره ۲۸۹: بس که از ما بهر غیر ای بیوفا رنجیدهای
شماره ۲۹۰: به بالین من در تب غم نیایی
شماره ۲۹۱: آراستی صف مژه، راه که میزنی
شماره ۲۹۲: میرسی قاصد و دل را به تپیدن داری
شماره ۲۹۳: ز عشوه بس که مرا بیقرار خود کردی
شماره ۲۹۴: دلا بیا که برآریم سر به شیدایی
شماره ۲۹۵: زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی
شماره ۲۹۶: دل به تو بستم و ترک جفا ندهی
شماره ۲۹۷: دگر دل ربود از کفم دلربایی
شماره ۲۹۸: شب مژده وصال شنیدم، نیامدی
شماره ۲۹۹: ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی
شماره ۳۰۰: رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کردی
شماره ۳۰۱: چنین به اهل وفا خشمگین چرا شدهای
شماره ۳۰۲: از فریب وعدهای بازم شکیبا کردهای
شماره ۳۰۳: دی شدی مست می ناب و خرابم کردی
شماره ۳۰۴: همانا در میان با غیر، حرف قتل من داری