گنجور

 
میلی

شماره ۱: به چشم مست، ز هستی ربوده ای ما را

شماره ۲: کو فریب وعده ای، جان بلااندوز را؟

شماره ۳: شب که به بزم خویشتن، دید من خراب را

شماره ۴: دل که زیاده می کند، قاعده نیاز را

شماره ۵: سازد خموش تا من حسرت فزوده را

شماره ۶: دلا بی‌طاقتی کم کن چو شیدا کرده‌ای خود را

شماره ۷: می دهد ساقی می نابی که می سوزد مرا

شماره ۸: عشق تو برد هوش من غم فزوده را

شماره ۹: رفت سوی خانه چون بنمود روی خویش را

شماره ۱۰: من بی گناه و یار به کین می کشد مرا

شماره ۱۱: ای از کرشمه رخنه گر جان من بیا

شماره ۱۲: دمی که دل تپد، از غم امان دهد ما را

شماره ۱۳: ساعد آن سیمبر سوزد مرا

شماره ۱۴: زبس که سوخته داغ جدایی تو مرا

شماره ۱۵: کدام بت شده رهزن دل چو سنگ ترا

شماره ۱۶: من کجا، آرزوی وصل دلارام کجا

شماره ۱۷: به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را

شماره ۱۸: گر بیخودی مجال دهد اضطراب را

شماره ۱۹: برده از راه، فریبنده نگاه که ترا؟

شماره ۲۰: هزار شکوه، گر از یار بوده است مرا

شماره ۲۱: چشم مستی باز رهزن شد دل دیوانه را

شماره ۲۲: رخش توفان حسن وآفت دوران درو پیدا

شماره ۲۳: خوش آنکه بپرسی دل دیوانه ما را

شماره ۲۴: خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را

شماره ۲۵: منم و دل خرابی، به تو می سپارم او را

شماره ۲۶: دلا رسیده به جایی کمند ناله ما

شماره ۲۷: ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را

شماره ۲۸: ببین کز حیله سازیها ز ره چون می برد ما را

شماره ۲۹: از زلف تو شکوه‌هاست مارا

شماره ۳۰: شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا

شماره ۳۱: انگشت اگر زنی به لبم چون پیاله‌ها

شماره ۳۲: بیا ای قاصد از کویش، زغم آزاد کن مارا

شماره ۳۳: امید وعد‌ه‌های تو نو می‌کند مرا

شماره ۳۴: در پا غمت چو صید زبون می‌کشد مرا

شماره ۳۵: مشو با روی آتشناک، شب‌ها شمع محفل‌ها

شماره ۳۶: در ایام روزه به از روز ما شب

شماره ۳۷: دامان ناز برزد وتیغ جفا گرفت

شماره ۳۸: ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

شماره ۳۹: چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست

شماره ۴۰: ز من دمی که گذشتی، شتاب حاجت نیست

شماره ۴۱: از منع غیر، دوش که خندان گذشت و رفت

شماره ۴۲: ناصح نصیحت تو به دل جاگیر نیست

شماره ۴۳: جز خون دل، شراب ندانسته‌ام که چیست

شماره ۴۴: ناله‌ام را کاش نشناسد که این فریاد کیست

شماره ۴۵: گر نیست فکر قتل منت، قهر بهر چیست

شماره ۴۶: تیر غمت که در دل صید زبون شکست

شماره ۴۷: شرمنده‌ام که روی دلی چون نمود و رفت

شماره ۴۸: آنکه رشک بت چین است، این است

شماره ۴۹: جفای او من بی‌تاب را به جا نگذاشت

شماره ۵۰: اگر کسی سبب وصل یار من شده است

شماره ۵۱: غافل به من رسید و وفا را بهانه ساخت

شماره ۵۲: میا به پرستش من، جون امید صحت نیست

شماره ۵۳: وه که بر هر سر ره بی‌سر و پایی دگر است

شماره ۵۴: بس که پیشت عاشق از جام حجاب از دست رفت

شماره ۵۵: گشاد مهره دل زین بساط بر طرف است

شماره ۵۶: در کعبتین عشق تو نقش مراد نیست

شماره ۵۷: با غیر رسیدی و ز غیرت جگرم سوخت

شماره ۵۸: دل به جان آمده از عشق نهان، یار کجاست

شماره ۵۹: از حریم وصل، مهجورم نمی‌بایست داشت

شماره ۶۰: باز تیر مژه بر جان بلاکش زد و رفت

شماره ۶۱: ای مرغ دلم فاخته سرو بلندت

شماره ۶۲: چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت

شماره ۶۳: به دل امید بهبودی نمانده‌ست

شماره ۶۴: آن غمزه در صف مژه خشمگین نشست

شماره ۶۵: آنکه کاری غیر آزار دل زاری نیافت

شماره ۶۶: امشب که گوشه اجلم منزل آمده‌ست

شماره ۶۷: نه شبنم بر زمین از یاسمین ریخت

شماره ۶۸: گویم چو حال خود به تو، تغییر حال چیست

شماره ۶۹: رقیب بهر چه پیدا به رهگذار نیست

شماره ۷۰: ترا با کس هوای همدمی نیست

شماره ۷۱: کجا نظر به من آن شوخ خشمگین نظر انداخت؟

شماره ۷۲: چمن کز گل و غنچه بویی نداشت

شماره ۷۳: گلگون قبای من که بر ابرش برآمده‌ست

شماره ۷۴: هر لحظه دلم شکوه ز بدخوی دگر داشت

شماره ۷۵: پروانه گر ز خلق نهان درد و داغ داشت

شماره ۷۶: چو دل فتاد ز پا، غمزه‌‌اش ز کین برخاست

شماره ۷۷: گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت

شماره ۷۸: در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت

شماره ۷۹: حیا گر ز عاشق به غایت خوش است

شماره ۸۰: بر سر مژگان هجوم اشک گلگون من است

شماره ۸۱: ای دل اندر آتش غم، آه دردآلود چیست

شماره ۸۲: ‌بگشا کمند زلف که دل دردمند توست

شماره ۸۳: گر یار به سوی دیگران رفت

شماره ۸۴: به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت

شماره ۸۵: زپا فتاده‌ام و سر بر آستانه اوست

شماره ۸۶: حرفی که از کسی نشنیدی، پیام ماست

شماره ۸۷: نداری غم،‌ دلم گر از تو ناخشنود می‌گردد

شماره ۸۸: عشاق که ترک ره دلدار گرفتند

شماره ۸۹: چو یار از من رمید، آرام جان من که خواهد شد؟

شماره ۹۰: کو بخت آنکه یار شکایت ز من کند

شماره ۹۱: دوش در بزم که لبهایت شراب‌آلوده بود؟

شماره ۹۲: رازم فسانه از نگه عاشقانه شد

شماره ۹۳: چو مرا به بزم بیند، زمیان کنار گیرد

شماره ۹۴: شب، خواب پی به حال خرابم نمی‌برد

شماره ۹۵: ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد

شماره ۹۶: زان جفاپیشه، کسانی‌که خبر می‌آرند

شماره ۹۷: افغان که مرا همنفسان وانگذارند

شماره ۹۸: بس که قاصد را بیازارد چو نام من برد

شماره ۹۹: تلخکام غم او،‌ درد و دوا نشناسد

شماره ۱۰۰: شب شوق بزم او رگ جانم گرفته بود

شماره ۱۰۱: خوبان در آزمودن ما صد جفا کنند

شماره ۱۰۲: نیم بسمل شدم از غمزه خودکامی چند

شماره ۱۰۳: چند یارب غم دل در پی جان خواهد بود

شماره ۱۰۴: گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد

شماره ۱۰۵: دعای عمر به این صید مبتلا چه کند

شماره ۱۰۶: بس که در خاطر قرار بی‌وفایی می‌دهد

شماره ۱۰۷: مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد

شماره ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ می‌بارد

شماره ۱۰۹: نا کرده کار دلبر من دل به کین نهاد

شماره ۱۱۰: چون دیدی‌ام، نظر به زمین دوختن چه بود

شماره ۱۱۱: آن جفا پیشه که آیین وفا نشناسد

شماره ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود

شماره ۱۱۳: جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد

شماره ۱۱۴: ز جراحت تو ذوقی دل بی‌قرار دارد

شماره ۱۱۵: هر دشمنیی که بخت بد کرد

شماره ۱۱۶: آن نیست که دل به جا نشیند

شماره ۱۱۷: چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند

شماره ۱۱۸: بس که خواهد به من آن عربده‌گر ننشیند

شماره ۱۱۹: سرگران دوش گذشتن زمن زار چه بود

شماره ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد

شماره ۱۲۱: ز بس کان سست پیمان در حق من بدگمان باشد

شماره ۱۲۲: تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد

شماره ۱۲۳: چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل نماند

شماره ۱۲۴: چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد

شماره ۱۲۵: زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد

شماره ۱۲۶: ز نیازمندی من،‌ گرش احتراز باشد

شماره ۱۲۷: بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار کرد

شماره ۱۲۸: باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد

شماره ۱۲۹: آنها که عتاب از لب خندان تو یابند

شماره ۱۳۰: کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند

شماره ۱۳۱: پاره سازد غم تو رشته تدبیر امید

شماره ۱۳۲: بی‌رحم من از من سفر خویش نهان کرد

شماره ۱۳۳: دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند

شماره ۱۳۴: بعد عمری که دمی یار من زار شود

شماره ۱۳۵: زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید

شماره ۱۳۶: هر طرف از گرد حی با آه و واویلی نشد

شماره ۱۳۷: چو سرو قد تو از می به پیچ و تاب درآید

شماره ۱۳۸: زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند

شماره ۱۳۹: سخن آن مست کجا با من مدهوش کند

شماره ۱۴۰: باز دل چشم هوس در پی داغی دارد

شماره ۱۴۱: اول عشق است، جای بی‌وفایی‌ها نبود

شماره ۱۴۲: ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خواهد بود

شماره ۱۴۳: از نخل او امید نوا داشتم، نشد

شماره ۱۴۴: دل چون ز بی‌وفایی او یاد می‌کند

شماره ۱۴۵: او درین نظاره کز تن جان محزون می‌رود

شماره ۱۴۶: از مستی شب، زلف تو بی‌تاب نماید

شماره ۱۴۷: بار غم سنگین‌دلان بر جان غم‌فرسا نهند

شماره ۱۴۸: جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا بماند

شماره ۱۴۹: با آنکه ز مستی خبر از خویش ندارد

شماره ۱۵۰: نشان من چو بتان از ستیز می‌جویند

شماره ۱۵۱: تا فاش شود راز دلم، بی‌خبری چند

شماره ۱۵۲: بشارت باد رندان را که ایام فراغ آمد

شماره ۱۵۳: دل چون ز پی سلامت افتاد

شماره ۱۵۴: ... اهی چنین باشد

شماره ۱۵۵: کدام شاه چنین کینه‌خواه می‌آید

شماره ۱۵۶: داد ازان دم که با دل ناشاد

شماره ۱۵۷: گل خون بر سر خار مژه‌ام تیز آمد

شماره ۱۵۸: دل چشم به راه یار ننهاد

شماره ۱۵۹: ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد

شماره ۱۶۰: سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند

شماره ۱۶۱: آن‌چنان بدگمان که بود، نماند

شماره ۱۶۲: بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد

شماره ۱۶۳: هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد

شماره ۱۶۴: جان فدای تو بوالهوس نکند

شماره ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید

شماره ۱۶۶: آن پری چون زلف در پا می‌کشد

شماره ۱۶۷: سر ره چشم او بر دل نگیرد

شماره ۱۶۸: در عشق ز جان و تن که گوید؟

شماره ۱۶۹: از بس که دایم بی‌گنه آزرده‌ام از یار خود

شماره ۱۷۰: حیف خوبان کاین‌چنین میخواره و هر جا روند

شماره ۱۷۱: با او سخنی ز من که گوید؟

شماره ۱۷۲: خدنگ تو چون ره به خون می‌برد

شماره ۱۷۳: بر یاد قد او چو می تاب می‌دهند

شماره ۱۷۴: عنان چو از پی صید زبون بگرداند

شماره ۱۷۵: باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود

شماره ۱۷۶: چندان شب غم آه دل تنگ برآورد

شماره ۱۷۷: شرح الم دوری، در خامه نمی‌گنجد

شماره ۱۷۸: آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید

شماره ۱۷۹: قاصد کز تو به ما نامه نامی آورد

شماره ۱۸۰: صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید

شماره ۱۸۱: سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد

شماره ۱۸۲: ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد

شماره ۱۸۳: دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده باشد

شماره ۱۸۴: با هرکه ستم پیشه من در سخن آید

شماره ۱۸۵: از جا دلم به جلوه حیرت‌فزا مبر

شماره ۱۸۶: ای که داری هوس عشق، کم عشرت گیر

شماره ۱۸۷: گر بشنوم که سوی رقیبان روی گر

شماره ۱۸۸: با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر

شماره ۱۸۹: به اجل، کار دل زار مرا وا مگذار

شماره ۱۹۰: جان نداده‌ست برت عاشق بیمار هنوز

شماره ۱۹۱: ای چشم تو همچو فتنه خونریز

شماره ۱۹۲: بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز

شماره ۱۹۳: صحرای دل ز آتش می شد حجاب سوز

شماره ۱۹۴: جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هنوز

شماره ۱۹۵: حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و بس

شماره ۱۹۶: شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو خشنودش

شماره ۱۹۷: چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش

شماره ۱۹۸: درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش

شماره ۱۹۹: چنان رفتم من بی‌اعتبار از خاطر شادش

شماره ۲۰۰: ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن خویش

شماره ۲۰۱: هر لحظه مرا ذوق محبت برد از هوش

شماره ۲۰۲: از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش

شماره ۲۰۳: مردم و جان به غم یار نهانی مشتاق

شماره ۲۰۴: آتش به دل افروختن من شده نزدیک

شماره ۲۰۵: ز نومیدی وعده افسرده بودم

شماره ۲۰۶: ز ضعف، دست به دیوار داده آمده‌ام

شماره ۲۰۷: حرفی به تو از بیم سخنساز نگویم

شماره ۲۰۸: به خون چهره می‌شویم و می‌روم

شماره ۲۰۹: ز من در شکوه آن شوخ بلا بوده‌ست، دانستم

شماره ۲۱۰: به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم

شماره ۲۱۱: قربان نگه کردن پنهان تو گردم

شماره ۲۱۲: رفتم کز التفات تو کامی نداشتم

شماره ۲۱۳: گرم آمدم سوی تو و افسرده می‌روم

شماره ۲۱۴: ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد خویم

شماره ۲۱۵: بس که هر لحظه فریبی به زبان دگرم

شماره ۲۱۶: شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم

شماره ۲۱۷: از آستان او گله آلود می‌روم

شماره ۲۱۸: ترسم گر از محبت خویشش خبر کنم

شماره ۲۱۹: دوش مستی را هم‌آغوش جنون می‌ساختم

شماره ۲۲۰: آن رفت که وصلت به دعا می‌طلبیدم

شماره ۲۲۱: چون نظر در خواب بر خورشید رخسارش کنم

شماره ۲۲۲: هلاک جان خود زان غمزه خونخوار فهمیدم

شماره ۲۲۳: گر از نوروز، نوشد ماتمم،‌ خاطر مجوییدم

شماره ۲۲۴: امشب می وصال، پیاپی کشیده‌ام

شماره ۲۲۵: آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم

شماره ۲۲۶: از بس که بزم مهر و وفا گرم کرده‌ام

شماره ۲۲۷: از تو ای شمع، من سوخته خرمن سوزم

شماره ۲۲۸: باز آتشی به جان بلاکش فکنده‌ام

شماره ۲۲۹: وفای وعده گمان از تو بی‌وفا داریم

شماره ۲۳۰: ترا به کام رقیبان شنوده آمده‌ام

شماره ۲۳۱: چند از کوی تو چون باد نیاسوده روم

شماره ۲۳۲: ز بزمش با چنین خواری،‌ نخواهم زود برخیزم

شماره ۲۳۳: از خون، پس از هلاک رقم کن به سنگ من

شماره ۲۳۴: به بزم دوش چنان بود همزبان با من

شماره ۲۳۵: ز اظهار نیازم برفروزد، از عتاب است این

شماره ۲۳۶: امروز بس که خواریم، در چشم گلعذاران

شماره ۲۳۷: درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من

شماره ۲۳۸: نباشد چاره‌ای درآرزویش غیر جان دادن

شماره ۲۳۹: غمزه زنان بر جهانیان گذری کن

شماره ۲۴۰: خیال آشنایی چون کند بیگانه خوی من؟

شماره ۲۴۱: بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من

شماره ۲۴۲: جفای یار، چنان برده اعتبار از من

شماره ۲۴۳: از آه سردم آخر، رنجید یار از من

شماره ۲۴۴: به راه آرزو خاکم، طریق خاکساری بین

شماره ۲۴۵: ای مایه آزار دل، فکر دل‌زاری بکن

شماره ۲۴۶: چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیستن

شماره ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنه‌بار تو

شماره ۲۴۸: کو بخت کز برآمدن کام دل ازو

شماره ۲۴۹: تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو

شماره ۲۵۰: تا نیاید به میان حرف نهان من و تو

شماره ۲۵۱: دلم خوش است به نومیدی عنایت تو

شماره ۲۵۲: از بس که کرده‌ام گله هر جا ز خوی او

شماره ۲۵۳: نمی‌بیند به سویم چون روم تنها به راه او

شماره ۲۵۴: کنم چو یاد ز بیگانه‌آشنایی تو

شماره ۲۵۵: با آنکه آزموده ترا دردمند تو

شماره ۲۵۶: با آنکه نیست آگهی‌ام در جهان ز تو

شماره ۲۵۷: گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو

شماره ۲۵۸: از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو

شماره ۲۵۹: دل کیست، خراب صحبت تو

شماره ۲۶۰: خوش آنکه رنجه گر شده باشم ز خوی تو

شماره ۲۶۱: ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خونریز تو

شماره ۲۶۲: همچو غبار اگر شوم، در ره آرزوی تو

شماره ۲۶۳: می‌نمایم خویش را وارسته از سودای او

شماره ۲۶۴: دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده

شماره ۲۶۵: آنکه از پرسش یار است حجاب‌آلوده

شماره ۲۶۶: زاهدا،‌ به ز تو آن رند شراب‌آلوده

شماره ۲۶۷: دل و دیده را نباشد،‌ چه نهان چه آشکاره

شماره ۲۶۸: نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده

شماره ۲۶۹: من بی‌خبر از خویش و دل از کار فتاده

شماره ۲۷۰: کاروان رفته و تنها من بی‌دل مانده

شماره ۲۷۱: به من که مست خرابم شراب ناب مده

شماره ۲۷۲: ای جان تلخکام، خراب از چه باده‌ای

شماره ۲۷۳: ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است پنداری

شماره ۲۷۴: خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی

شماره ۲۷۵: خوش آنکه بیخودم از نشاه نیاز کنی

شماره ۲۷۶: ای غیر، خواهش دل آسوده می‌کنی

شماره ۲۷۷: دلا ز سرو قدان برگرفتن نظر اولی

شماره ۲۷۸: امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی

شماره ۲۷۹: دلا چنین مگر از منع یار می‌گذری

شماره ۲۸۰: گشوده لب به حدیث ترحم‌آمیزی

شماره ۲۸۱: قصدم به غمزه ستم‌انگیز می‌کنی

شماره ۲۸۲: هرگز نظری سوی من از ناز نکردی

شماره ۲۸۳: خوشا صلحی که شرم‌آلوده از آزار من باشی

شماره ۲۸۴: خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی

شماره ۲۸۵: زود از بزم تو برخیزم چو یار من شوی

شماره ۲۸۶: من و آرزوی بزمی که ز حال من بپرسی

شماره ۲۸۷: ای خوش آن کز انتظارم گر خبر می‌داشتی

شماره ۲۸۸: بعد از نگاه گرم، تبسم نمی‌کنی

شماره ۲۸۹: بس که از ما بهر غیر ای بی‌وفا رنجیده‌ای

شماره ۲۹۰: به بالین من در تب غم نیایی

شماره ۲۹۱: آراستی صف مژه، راه که می‌زنی

شماره ۲۹۲: می‌رسی قاصد و دل را به تپیدن داری

شماره ۲۹۳: ز عشوه بس که مرا بی‌قرار خود کردی

شماره ۲۹۴: دلا بیا که برآریم سر به شیدایی

شماره ۲۹۵: زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی

شماره ۲۹۶: دل به تو بستم و ترک جفا ندهی

شماره ۲۹۷: دگر دل ربود از کفم دلربایی

شماره ۲۹۸: شب مژده وصال شنیدم، نیامدی

شماره ۲۹۹: ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی

شماره ۳۰۰: رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کردی

شماره ۳۰۱: چنین به اهل وفا خشمگین چرا شده‌ای

شماره ۳۰۲: از فریب وعده‌ای بازم شکیبا کرده‌ای

شماره ۳۰۳: دی شدی مست می ناب و خرابم کردی

شماره ۳۰۴: همانا در میان با غیر، حرف قتل من داری