سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند
تا کنی گوش، پیام دگری بگشایند
قاصدان از تو شنیدند سخنها که ز شرم
نتوانند زبان در خبری بگشایند
در به در طلبت گشتهام و این هم نیست
که دری بهر چو من دربهدری بگشایند
مژده باد ای دل آزرده که این سنگدلان
در آزار بر آزردهتری بگشایند
دل صیاد وشان صید شود گر ز کمین
آهوان تو کمند نظری بگشایند
پرده بگشا که گل روی تو سیراب شود
گر بر آن تشنهلبان چشمتری بگشایند
تیر جور تو گر از سینه میلی بکشند
دری از غیب به خونین جگری بگشایند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و وابستگی شاعر به معشوق اشاره دارد. شاعر میگوید که وقتی در محفل معشوق سخن میگوید، دیگران نیز به حرفهای او گوش میدهند. او در جستجوی عشق است و میخواهد که درد و رنجش را برطرف کند. همچنین به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر قلب و روح خود اشاره میکند. در نهایت، شاعر از عشق و آرزوهایش صحبت میکند و میخواهد که آن عشق، مانند آبی بر آتش دلش، او را سیراب کند.
هوش مصنوعی: وقتی که در محفل تو صحبت کنم و آغاز به سخن کنم، تو باید با دقت گوش کنی تا پیام جدیدی را منتقل کنم.
هوش مصنوعی: پیاماوران از تو شنیدهاند داستانهایی که چنان شرم کردهاند که نمیتوانند در مورد آنها صحبت کنند.
هوش مصنوعی: من به هر طرف دنبال تو گشتهام و این فقط نیست که به خاطر کسی مثل من دردمند در را باز کنند.
هوش مصنوعی: خبر خوشی برای دل غمگین تو دارم که این افراد بیرحم، در هنگام آزار و زخم زدن، بر دل آزردهتر تو رحم خواهند کرد و به تو آرامش خواهند داد.
هوش مصنوعی: اگر نگاه تو به سوی من بیفتد، دل شکارچی هم دلتنگ و حیوانی خواهد شد که در کمینش نشسته است.
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن تا زیبایی صورت تو سیراب شود، اگر عاشقان تشنه لب بر گرد تو نگاه محبتآمیز خود را بگشایند.
هوش مصنوعی: اگر تیر زهرآگین تو به قلب کسی اصابت کند، درهای پنهان و غیبی به روی قلبی زخمخورده باز خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.